نمایشگاه هنر ایران

مکاتب نقاشی اروپا قبل از رنسانس

نمایشگاه هنر ایران: مکاتب نقاشی اروپا قبل از رنسانس

یونان باستان

تمدن یونان باستان به عنوان قدیمیترین تمدن مغرب زمین شناخته شده است و غالباً آن را سرچشمه ی دیگر تمدنهای غربی میشناسند. این تمدن مراحل مدیترانه است که میان شبه جزیره ی یونان و
پیدایش و تکوین هنر خود را طی هزاره های سوم و دوم ق. م از میان تمدنهای جزایر اژه آغاز نمود. حدود هزاره ی اول قبل از میلاد قبایل جنگ جو از دیگر مناطق اروپایی به سمت یونان حرکت کردند. آنها هنر و تمدن جزایر کرت را که نوع حکومت و جزیره ی کرت یکی از بزرگترین پادشاهان آن هنوز بر ما پوشیده است تسخیر کردند و تمدن یونان را شکل دادند. مهمترین آثار نقاشی به دست آمده از تمدن یونان به روی سطوح گلدان ها و بشقابهاست مراحل شکل گیری این آثار که با گذشت زمان به شکوفایی و بالندگی رسیده است به چهار دوره تقسیم بندی می شود.

۱- دوره ی هندسی: مثال گلدان دیپلون از نمونه های عالی این دوره است.

2- دوره ی کهن: در این دوره ظروف سرخ گون و سیاه گون رواج می یابند.

3- دوره ی کلاسیک یا عصر طلایی: در این دوره مجسمه سازی و کنده کاری روی سنگهای قیمتی و سکه سازی رواج پیدا کرد نقاشان نیز سعی نمودند با نمایش دقیق اجزای بدن و توجه به حرکتهای زیبا و موزون و تغییر اندازه ی اجزا با تکیه بر مشاهدات عینی خود با سایر هنرمندان همگام باشند.

۴- دوره ی هلنی یا یونانی مآبی: با تسلط امپراتوری یونان بر مصر و ایران نوعی یونانی گرایی در هنر را ترویج میکردند با مطالعه ی آثار به جامانده از تمدن یونان باستان میتوان گفت که آثار نقاشی یونان از فرمهای هندسی و انتزاعی شروع شد و با تأثیر گرفتن از تمدن مصر و خاور نزدیک به پختگی رسید و در ادامه با طبیعت گرایی اصول کلاسیک را پی ریزی نموده است. بعد از انقراض تمدن یونان الگوهای هنری آن به امپراتوری روم منتقل شد. امروزه نقاشیهای دیواری به دست آمده از دو شهر پمپئی و هرکولانئوم نمونه های ارزشمندی برای مطالعه ی نقاشی یونانی در اختیار ما گذاشته اند.

روم باستان
امپراتوری روم باستان وارث دو تمدن پیش از خود بود یکی تمدن اتروسکها و دیگری تمدن یونان، که مهاجران یونانی در جنوب ایتالیا ایجاد کرده بودند. از این رو فرهنگ و هنر روم باستان عمدتاً بر پایه ی این دو تمدن بنا شد. هنر رومی، از لحاظ شکل، ادامه ی هنر یونان و به طور کلی تلفیقی از سنتهای یونانی و اتروسک و سایر سنن هنری بیگانه بود.
اما محتوای آن عمدتاً تبلیغات سیاسی در خدمت نظامی گری و سلطه جویی امپراتوری وسیع روم بود. محتوای تبلیغی و خصلت روایت گری هنری رومی را به ویژه در نقوش برجسته و مجسمه ها میتوان دید حال آن که نقاشیهای ایشان بیشتر منعکس کننده ی شکوه و خوش گذرانی و طبیعت دوستی اشرافیت رومی است. رومیها پس از به قدرت رسیدن امپراتوری روم، برای بازسازی نقاشی و پیکره های کلاسیک شدیداً تمایل داشتند از فرهنگ و هنر یونانی تقلید کنند. آنها از دستاوردهای هنر یونان جهت ساخت پیکره و نقاشی و آرایش منازل خود استفاده کردند. امروزه با مطالعه ی نقاشی های دیواری دو شهر پمپئی و هرکولانئوم به شیوه ی نقاشی یونان باستان و استفاده از آن روشها در تزیین شهرهای رومی می توان پی برد هر چند به صراحت میتوان گفت که نقاشیهای رومی کپی برداری از هنر یونانی است ولی با دقت در امضای تعدادی از نقاشیها میتوان فهمید که نقاشان یونانی در رم و سایر شهرهای ایتالیا کار میکردند. به طور کلی نقاشی رومی به چهار شیوه تقسیم میشود :

۱- شیوه ی ساده یا مرمرین در این سبک هیچ عنصری از واقعیت وجود ندارد و فقط نقاش نمای سنگ مرمر را به روی دیوار در قابهای مشخص نقاشی میکرد.

۲- شیوه ی معماری گونه در این شیوه هنرمند تصویر ستون و قاب پنجره را چنان نقاشی می کرد تا بیننده تو هم عمق و فضا نماید. در واقع ناظر با نگاه خود از فضای داخل به فضای بیرون هدایت میشود.

3- شیوه ی تزیینی در این شیوه دورنما اهمیت خود را از دست داد و با استفاده از حلقه های گل و پیچک تزیینات بیشتر مورد توجه قرار گرفت. سطوح دیوار با شبه ستونهای باریک جدا میشد و داخل هر قاب یک صحنه را جداگانه به تصویر میکشیدند

4- شیوه ی پیچیده این شیوه تلفیقی از سه روش قبل است. بدین معنا که نمای مرمرین در حاشیه ی دیوار قاب بندی و تزیینات و دورنما تو اما به کار گرفته میشد در این شیوه نقاشی تصاویر طبیعت بیجان و موضوعات روزمره در کنار هم به نمایش در می آمد.

در قرن دوم بعد از میلاد مسیح شاهد ظهور شیوه ی تکنیکی تازه ای در نقاشی رومی میباشیم که به تک چهره سازی رومی مصری مشهور است. در این شیوه با استفاده از تکنیک رنگ (موم شبیه سازی با توجه به ضوابط سایه پردازی و برجسته نمایی دقیق اجرا شده است. یکی دیگر از هنرهایی که رومی ها به آن علاقه نشان میدادند هنر موزائیک کاری بود آنها جهت تزیین منازل و پوشش کف بناها و دیوار ساختمانها از این شیوه استفاده میکردند و جهت همگامی با شیوه های نقاشی سعی میکردند اسلوبهای عمق نمایی و برجسته نمایی و سایه روشن کاری را با استفاده از خرده سنگ و خرده شیشه های بسیار ریز رعایت کنند.

هنر مسیحیت
بعد از گسترش مسیحیت، هنرهای تصویری روم رو به افول نهاد و به تدریج هنر مسیحی جای آن را گرفت. نخستین اشکال هنر مسیحی در کنار هنر رسمی روم بالید و در ابتدا تحت تأثیر آن بود. مسیحیان در مقابر زیرزمین ،خود که کاتاکومب’ نامیده می شد، دیوارنگاره هایی میساختند که از لحاظ شکل زیر نفوذ هنر رسمی و از لحاظ محتوا تحت تأثیر افکار و عقاید دین مسیح قرار داشت.
به طور کلی در همه ی این آثار معیارهای متداول طبیعت پردازی برای بیان عوالم روحانی و رمزآمیز به کار می رفته است. اما به دلیل عدم مهارت نقاشان مسیحی معیارهای تقلید شده از هنر یونان و روم به نحوی ناپخته و ضعیف مورد استفاده قرار می گرفت. چرا که مسیحیان اولیه زیر فشار حکومت، عقاید مسیحی را مخفیانه ترویج می کردند. آنها به شکلی از هنر تصویری دست یافتند که ساده و گویا و در عین حال خام دستانه بود.
در آثار به جای مانده از این دخمه ها به کارگیری حرکات سریع و هیجان آمیز قلم مو در بازنمایی حالات درونی به خوبی قابل مشاهده است. پس از تثبیت دین مسیحیت، هنر مسیحی در قالب هنر بیزانس یا روم شرقی رسمیت یافت یادآور می شویم که در اواخر سده ی چهارم میلادی امپراتوری وسیع روم به دلیل ضعف داخلی، به دو بخش تقسیم شد. بخش شرقی یا بیزانس که متشکل از سرزمینهای یونان آسیای صغیر و بخشی از خاورمیانه و مرکز آن شهر نوساخته ی قسطنطنیه (استانبول کنونی) بود و بخش غربی که شامل سرزمین ایتالیا فرانسه و اروپای مرکزی به مرکزیت شهر روم بود امپراتوری روم شرقی (بیزانس) تا سال ۱۴۵۳ م استمرار داشت. در این سال به دست ترکان عثمانی فروپاشید. ولی امپراتور روم غربی، بسیار پیش از این، یعنی ۴۷۶ م با هجوم اقوام کوچنده ی شمال اروپا سقوط کرد. هنر بیزانس تا سده ی ششم ،م مراحل تکوین خود را پیمود و در هنر موزاییک تبلور یافت بهترین آثار موزاییک بیزانس را در شهر راونا و در کلیسای سان ویتاله میتوان یافت. موزاییک های راونا از میراث سنتهای هنری یونانی ـ رومی و سنن هنری خاور زمین برخوردار بودند. محتوای این هنر آمیختگی دو جنبه ی مذهبی و درباری را منعکس میکند به عبارت دیگر در این موزاییکها وحدتی بین شکوه و جلال دنیوی و اُخروى ایجاد شده که بازتاب انطباق قدرت سیاسی و مذهبی در وجود یک فرد واحد یعنی امپراتور است شیوه ی آن به تجرید گرایش داشت و طرح های خطی و رنگهای تخت و عناصر تزیینی برای نمایش زیبایی های روحانی و آرمانی به کار می رفت ؛ بدین ترتیب هنر مسیحی از قالب بی پیرایه ی نقاشیهای به اصطلاح دخمه ای به قالب پرشکوه موزاییک کاری راونا زیر نفوذ امپراتوران مسیحی، متحول گردید.

تصویرسازی در مسیحیت
از نسخه های خطی صدر مسیحیت اطلاعات اندکی در دست است. نقاشان و مصوران مسیحی عمدتاً کوشش خود را برای بیان تصویری داستانهای کتاب مقدس و شرح روایات زندگی حضرت مسیح (ع) به کار گرفتند تا درک مفاهیم دینی برای بی سوادان و حتی باسوادان واضح و گویا و قابل فهم باشد. سرچشمه ی کتاب آرایی مسیحی را مانند موزاییک کاری ،بیزانس باید در سنن هنری کلاسیک یافت که برای انطباق با محتوای روحانی موضوعات مذهبی به سوی تجرید و شیوه ی دو بعدی حرکت کرده است با این حال گاه به گاه به طبیعت گرایی میل کند و گاهی هم به تزیین صرف میرسد. از حدود سده ی هفتم .م تهیه ی کتب مسیحی و مصورسازی آنها بر عهده ی راهبانی قرار گرفت که در دیرهای اروپایی باختری و مرکزی به حالت تارک دنیا به سر می بردند این راهبان سراسر عمر خود را صرف کار روی کتاب ها می کردند و اهمیت تأثیر کارشان در کتاب آرایی سده های میانه به حدی بود که حتی پس از ابداع فن ،چاپ تا مدتی شیوه های آنان مورد استفاده ی چاپگران قرار می گرفت. کتاب «انجیل لیندیس فارن از برجسته ترین آثار دیرهای مذکور است. جنس صفحات این کتاب، مانند سایر کتب آن زمان، از پوست گوساله بود، که آن را با نقوش در هم بافته شده و نقش مایه های پرندگان و جانوران غرب آراسته بودند.

نقاشی گوتیک
در تاریخ هنر اروپا، سده های سیزدهم و چهاردهم به عنوان یک دوره ی انتقالی محسوب میشود ؛ دوره ای که در آن از یک سو آخرین نمودهای هنر قرون وسطا پدیدار میشود و از سوی دیگر مقدمات اولیه ی هنر عصر رنسانس فراهم می گردد. عموماً هنر این زمان را «گوتیک» مینامند. این واژه نخستین بار در آثار منتقدان عصر رنسانس به کار رفت آنان تمامی آثاری را که فاقد معیارهای کلاسیک یونان و روم باستان بود به تحقیر تحت عنوان «گوتیک» نام گذاری کردند.
در این دوره تحولی در شیوه ی معماری و پیکره سازی فرانسه به وقوع پیوست که هنرهای تصویری را متحول ساخت. با ظهور کلیساهای سربه فلک کشیده ی گوتیک و استفاده ی گسترده از شیشه های رنگی در ساخت این بناها عملاً فضایی برای نقاشی های دیواری باقی نماند. از این رو هنرمندان تصویرگر دو شیوه ی جدید برای آرایش فضای کلیساها ابداع نمودند تا آنها نیز چون دیگر مسیحیان معتقد سهمی در شکوه و جلال کلیساها داشته باشند.
۱- شیشه نگاره در این تکنیک طرح مورد نظر را بر روی سطح صاف می کشیدند و با تکه های شیشه ی رنگی و منقوش آن را پر می کردند. سپس بین شیشه های منقوش را با نواره های سربی پُر می کردند. و نواره های سربی در نگه داری طرح اهمیت به سزایی داشت. هنر شیشه نگاره عمدتاً در تزیین پنجره های کلیسا به کار می رفت. کلیسای شارتر در فرانسه نمونه ی برجسته ی این نوع تزیین است.

۲- نقاشی روی پانل در این شیوه پس از آماده سازی تخته های چوب بر روی آنها نقاشی اجرا می شد. این پانل ها که برای تزیین محراب کلیساها به کار میرفت غالباً در چند حالت آماده می شد.

مطلبی که مطالعه کردید تلاش داشت تا مکاتب نقاشی اروپا قبل از رنسانس را در «نمایشگاه هنر ایران» به شما ارائه دهد، در صورتیکه محتوای این صفحه را کافی نمی دانید یا سوالی دارید از طریق ارسال دیدگاه با ما در میان بگذارید.
اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

77 + = 85