نمایشگاه هنر ایران

همه چیز درباره هنر نقاشی

نمایشگاه هنر ایران: همه چیز درباره هنر نقاشی

نقاشى پاىه همه هنرهاى تصوىرى است. در نقاشى مجموعه اى از عناصر بصرى مانند خط، شکل، رنگ، ساىه روشن، بافت و… به کارگرفته مىشوند که در اىن مىان رنگ از اهمىت وىژهاى برخوردار است.
نقاشان در طول تارىخ مواد رنگى مختلفى را مورد استفاده قرارداده اند. نقاشى ها اغلب بر زمىنه هاىى چون دىوار غارها و صخره هاى سنگى، ظروف سفالىن، پوست حىوانات، سطح اشىاء گوناگون، طومارهاى کاغذى، نسخه هاى خطى، سطوح دىوار، شىشه ِ هاى رنگىن، پانلهاى چوبى، انواع کاغذها و بومهاى پارچه اى نقش بسته اند. با توجه به اىن تجربه ها شىوه هاى متفاوتى پدىدار شد، در آن شىوه ها هم، مانند طراحى، گاه مشاهدات هنرمند از اهمىت بىشترى برخوردار است که دىد عىنى ىا طبىعتگرا را نشان مىدهد و گاه تصاوىر ذهنى بردىد عىنى غلبه دارد. که بىننده را با دنىاىى تخىلى روبه رو مىکند. براى نماىش دىد عىنى، اغلب از قالب بصرى سه بُعدى استفاده مىگردد.
در حالى که در بىشتر موارد، تصاوىر ذهنى و تخىلى و عوالم نادىدنى به کمک قالب بصرى دوبُعدى نماىش داده مى شود. شىوه به کارگىرى و ترکىب عناصر بصرى، تصاوىر دوبُعدى ىا سه بُعدى را اىجاد مىکند. چون سطح زمىنه همواره دوبُعدى است القاى بُعد سوم ىا نماىش تصاوىر عىنى به صورت مجازى انجام مىشود. به اىن ترتىب بر سطح دو بعدى تنها توهم عمق ىا حجم سه بعدى شکل مىگىرد. در تصاوىر دوبُعدى، نقاش به سطح وفادار مىماند و از ساىه روشن کمتر استفاده مىکند. در اغلب آثار نقاشى، موضوع خاصى وجود دارد و ىا جنبه رواىى، توصىفى، مستندنگارى، تبلىغى و … در کار دىده مىشود. در
دوران هنر مدرن، نقاشان به تدرىج خود را از قىد موضوع رها نمودند و به جوهره خالص نقاشى ىعنى عناصر بصرى توجه کردند. آنها با اىجاد ترکىب هاى آزاد و هندسى به بىانهاى انتزاعى و تجرىدى در نقاشى رسىدند. براى شناخت بهتر آثار گوناگون نقاشى مىتوان نمونه هاى نقاشى را که موضوعى مشابه دارند با ىکدىگر مقاىسه کرد. بنابراىن نقاشى بىان اىده ها، احساسات، اعتقادات و تفکرات انسانى به کمک عناصر بصرى است و کىفىت اىن بىان ٔ به نحوه ترکىب عناصر بر سطح زمىنه و محتواىى که ارائه مىکند بستگى دارد. تأثىرات متفاوتى که اىن عوامل بر شکلگىرى آثار مختلف دارند، دلىل وجود سبکهاى متنوع نقاشى است.

نقاشى با دىد ذهنى
نقاشان در طول تارىخ با تغىىر صورت ظاهرى پدىده ها تصاوىر ذهنى خود را به نماىش گذاشته اند. آنها اشکال و رنگها را دگرگون مىکنند؛ وقاىع مختلف را به صورت همزمان نشان مىدهند؛ با تلفىق مکانها، زواىاى دىد مختلف را ترکىب مىکنند و با خلاقىت تصوىرى خود جهانى تازه پدىد مى آورند. به اىن ترتىب در دنىاى تصوىر از محدودىتها و امور دنىاى واقعى جدا مىشوند و آنچه نادىدنى است را دىدنى مىکنند. آنها از اىن تغىىرات براى بىان مفاهىم جدىد، اىده ها، احساسات، تفکرات و اعتقادات در هر دوره استفاده کرده اند. هزاران نمونه نقاشى که در آنها دىد ذهنى بر دىد عىنى غلبه دارد از دوران غارها تا امروز به شىوه هاى گوناگون اجرا شده است. نقاش به کمک تغىىر تصاوىر عىنى، ذهن بىننده را از عالم واقعى جدا و به سوى جهان دىگرى هداىت مىکند تا مفاهىم تازهاى را بىان کند. نقاشان در هر دوره، براى بىان مفاهىم موردنظر به خلاقىت و ابداع تصاوىر جدىد دست زده اند. نماىش معنوىت و روحانىت پىامبران و شخصىتهاى دىنى در طول تارىخ، با نماىش نور و زىباىى که توجه بىننده را به عوالم روحانى جلب کند همراه بوده است. رنگ طلاىى نماد نور آسمانى و معنوىت ابدى است که براى نماىش تقدىس پىامبران و شخصىتهاى معنوى به کار مىرود. در اىن آثار زمان و مکان خاصى نماىش داده نمىشود بلکه تصوىر به ابدىت تعلق دارد، چنان که مفاهىم دىنى و معنوى هم، ازلى و ابدى هستند. رنگهاى درخشان و اشکال دوبعدى براى بىان معرفت دىنى به زىباترىن شکل مورد استفاده قرارگرفتهاند تا ذهن بىننده را به آن عوالم هداىت کنند. اىن نقاشىها، جستجوى هنرمند را براى شناخت عالم و بىان آن از طرىق اثر هنرى نشان مىدهند. هنرمند پس از نماىش اعتقادات جادوىى، تجربه هاى تارىخى، عقاىد و باورهاى سنتى به تفکرات دىنى و عرفانى پرداخته و تلاش کرده عوالم روحانى و ابدىت را نشان دهد. او تصاوىرى، بهشتگونه، آنچنان که در کتابهاى مقدس توصىف شده به وجود آورده و در اىن جستجوها تلاش کرده تا چهره اى از حقىقت عالم را به نماىش بگذارد. در طول تارىخ، هنرمندان براى نماىش عالم واقع و مشاهدات عىنى و دستىابى به قالبهاى تصوىرى مناسب تلاش نموده اند تا مفهوم واقعىت را از طرىق نقاشى بىان کنند.

نقاشى طبىعتگرا (دىد عىنى)
اولىن گراىش نقاش با دىد عىنى در ىونان باستان به وجود آمد. هنرمندان ىونانى به نماىش طبىعت، آنچنان که دىده مىشود علاقه خاصى داشتند. در واقع آنها ستاىشگر طبىعت بودند و همه تلاش خود را صرف نماىش زىباىى هاى طبىعى مىکردند. آنها اولىن نمونه هاى تصاوىر سه بعدى روى سطح دوبعدى را به وجود آوردند. از آثار نقاشى ىونانىان چىزى برجاى نمانده است، اما مهارت در اجراى شىوه هاى عمق نماىى و حجم نماىى در نقاشى، در آثار نوىسندگان ىونانى شرح داده شده است. نتىجه تجربىات ىونانىان، مانند نماىش طبىعت گراىانه انسان و فضا، بعدها به دست رومىان کاملتر شد. نمونه هاىى از تصاوىر تمدن روم باستان که به تقلىد از نقاشى ىونانىان اجرا شده باقىمانده است. رومىها به نقاشى مناظر، اشىاء و صحنه هاى زندگى روزمره علاقه خاصى داشتند. آنها در نماىش حجمها و به کارگىرى رنگها از طبىعت تقلىد مىکردند و براى نماىش عمق تصوىر از شفافىت رنگها کم مىکردند. نقاشان رومى با کوچک کردن پىکره ها و عناصر در دورنماى تصوىر و جونماىى به نقاشى عمق دادند و اجسام را به صورت توپُر در فضاى سه بُعدى نماىش دادند. به علاوه آنها ىک قدم از ىونانىها جلوتر رفتند و به شبىه سازى چهره پرداختند که تا آن زمان در تارىخ سابقه نداشت. با ظهور مسىحىت و گراىش به نقاشى هاى مذهبى، تصاوىر سه بعدى و طبىعتگرا کنار گذاشته شد و توجه به عالم معنوىت و روحانىت و نماىش آن در تصوىر مطرح شد. طى چندىن قرن کلىسا تصاوىرى با موضوعات مذهبى را تروىج کرد. هنرمندان تلاش کردند قالبهاى مناسب براى نقاشى را بىابند تا عظمت روحانى و وىژگى شخصىتهاى مذهبى را نماىش دهند. به تدرىج گراىش به نماىش عىنى و توجه به جنبه هاى انسانى بزرگان دىنى مطرح شد و توجه به نقاشى طبىعتگرا، دوباره در آثار هنرمندان اروپاىى آغاز گردىد. تلاش هنرمندان براى نماىش فضا، حجم، رنگ، نور و … آن چنان که با چشم دىده مىشود، سالها طول کشىد. نقاشى از طبىعت ابتدا با نماىش دقىق صحنه هاى مختلف صورت گرفت. در اىن روش که نقاشان هلندى در اروپاى شمالى رواج دادند، به اىجاد فضاى سه بُعدى و عمق نماىى منجر شد. تلاش براى نماىش عىنى در نقاشى برپاىه شناخت طبىعت، کشف روابط و تناسبات، قوانىن پرسپکتىو در اىتالىا به خصوص فلورانس انجام شد. هنرمندان اىتالىاىى مانند «پىىرودلا ّ فرانچسکا» و به خصوص «لئوناردو داوىنچى» به اهمىت روش علمى در نماىش فضا و حجمهاى سه بُعدى پىبردند. آنها موفق شدند قواعدى را کشف کنند که نقاشان بتوانند عمق فضا و احجام سه بُعدى را آنچنان که دىده مىشود نشان دهند. هنرمندان اىتالىاىى براى تدوىن اىن قواعد از انواع علوم طبىعى مانند زىستشناسى، گىاهشناسى، کالبدشناسى، قواعد رىاضى و هندسى استفاده کردند.
به اىن ترتىب نماىش سه بُعدى طبىعت بر زمىنه دوبُعدى به صورت علمى انجام شد و ساخت تصوىر به زاوىه دىد نقاش محدود شد، بنابراىن نقاشىهاى اىن شىوه زمان و مکان مشخصى را نشان مىداد. دستاورد هنرمندان دوران رنسانس را مىتوان به صورت زىر خلاصه کرد.
1ــ بازنماى طبىعت به شىوه سه بعدى براساس کشف قواعد پرسپکتىو
2ــ رواج ترکىب بندىهاى «هندسى (استفاده از مثلث در حالت تعادل»).
3ــ توجه به زىباترىن تناسبات برقرارى تعادل در نماىش موضوعات
از نمونه هاى بارز نقاشى دوران رنسانس، مىتوان به تابلوى «لبخند ژوکوند» ىا «مونالىزا» و نقاشى دىوارى «شام آخر» اثر لئوناردو داوىنچى اشاره کرد. در تابلوى مونالىزا، داوىنچى براى نماىش حجم سه بعدى و عمق فضا منطبق بر دىد عىنى از روش «گىاروسکورو» استفاده کرد. او با استفاده از منبع نورى مشخص و براى اىجاد ساىه روشنهاى مناسب، نور کافى را بر مدل مىتاباند تا حجمها؛ سه بُعدى به نظر برسند. به کمک اىن روش، احجام بدون خطوط کناره نما و از طرىق اىجاد تضاد مىان سطوح تىره و روشن رنگى از فضاى اطراف جدا مىشوند. در پس زمىنه تابلوى شام ِ آخر، عمق فضا به کمک محاسبه دقىق رىاضى نماىش داده شده است. اهمىت اجزاء تصوىر براساس دورى و نزدىکى به نقاش ، نماىانده شده است. بر پاىه کشفىات و ابداعات هنرى دوران رنسانس در مسىر حرکت نقاشى تأثىر بسزاىى گذاشت و به تدرىج گراىش به نماىش طبىعت آنگونه که با چشم دىده مىشود در تمام کشورهاى جهان ىکى پس از دىگرى بهوجود آمد و سرآغاز پىداىش سبکهاى مختلف نقاشى شد. نقاشان «باروک» براى مشاهدهٔ طبىعت قواعد جدىدى وضع کردند و به جسمىت، رنگ، ساىه روشن و بافت اجزاى تصوىر اهمىت بىشترى دادند. گاهى اصول و قواعد علمى کلاسىک زمىنه اىجاد آثار طبىعتگرا بود مانند آثار «نئوکلاسىک» و گاه نماىش احساسات درونى، عواطف و خىالپردازى شاعرانه، مورد توجه نقاش بود مانند آثار «رمانتىسم» که شور و اشتىاق درونى هنرمند را به نماىش مىگذاشت و در زمىنه رنگ و ترکىب بندى نوآورى خاصى داشت. پس از تحولات اجتماعى و اقتصادى دوران رنسانس، علاوه بر کلىسا سفارش دهندگان جدىد (طبقه متوسط) تقاضاى آثار نقاشى مىکردند. بنابراىن علاوه بر موضوعات متداول مذهبى دوران رنسانس موضوعات دىگرى هم براى نقاشى انتخاب شد. به اىن ترتىب توجه نقاشان به موضوعات همچون امور عادى زندگى جلب و تنوع آثار بىشتر شد. به تدرىج علاوه بر موضوعات داستانى، موضوعات اجتماعى شکار، طرح منظره طبىعت بىجان، پرتره، موضوعات سىاسى. براى نقاشى طبىعتگرا در نظر گرفته شد. با نزدىک شدن به دوران مدرنىسم و شکلگىرى هنرمندان مستقل، نقاش تنها به موضوعات سفارش دهندگان نمىپرداخت بلکه جستجو براى موضوع را خود آغاز مى کرد. اىن آزادى، دستاوردهاى جالبى در زمىنه نقاشى پدىد آورد. براى مثال نقاشان سبک «رئالىسم» انسانهاى معمولى را همانگونه که در زندگى واقعى وجود دارند سوژه کار خود قرار دادند. دىگر از اشراف و شاهزادگان با لباسهاى فاخر و نورپردازى اغراق آمىز در فضاهاى تصنعى خبرى نبود. کشاورزان، کارگران معدن، مردم فقىر در واگنهاى قطار و… موضوع نقاشى بودند. اگر چه نقاشان از دوران رنسانس سعى داشتند آثار طبىعتگراىانه به وجود آورند، هرگز به صورت مستقىم از طبىعت نقاشى نمى کردند؛ بلکه اتودهاىى از مناظر مختلف تهىه کرده و سپس در کارگاه خود آن را تکمىل مىکردند. گروهى از نقاشان فرانسوى در دهکده «باربىزون» در فضاى باز طبىعى به نقاشى پرداختند. اىن تجربه در هموار کردن راه براى نقاشان سبک «امپرسىونىسم» مؤثر بود. نقاشان امپرسىونىست با توجه به تغىىرات نور در طول روز، روى تغىىر رنگها مطالعه کردند. آنها با ثبت لحظهاى تصاوىر طبىعى (که به سرعت انجام مىشد) تفاوت نور ساعات مختلف روز را بر روى ىک موضوع بررسى مىکردند. به اىن ترتىب قواعد رنگ آمىزى نقاشى را دگرگون و رنگ سىاه را از کار خود حذف کردند و نقاشى غرق نور و لکههاى رنگ شد. رنگهاى سرد روشن را جاىگزىن رنگهاى تىره کردند و تأثىرات متقابل رنگها را در نقاشى خود نشان دادند. لحظهاى از زمان و مکان با زاوىه دىدهاى جدىد نماىش داده شد. به اىن ترتىب جلوه تازهاى از طبىعت را نشان دادند. تنوع موضوعها، استفاده از زواىاى دىد غىرمعمول، اىجاد ترکىب ها. روابط تازه مىان اجزاى تصوىر و به کارگىرى ضربه قلم موهاى درشت و قدرتمند که جهت نور را به خوبى نشان مىدهد از وىژگىهاى اىن آثار است.

حولات نقاشى در قرن بىستم
هنرمندان نقاش پس از امپرسىونىسم با روشهاى جدىد مثل کوبىسم و … به بىان جدىدى از واقعىت، دست ىافتند و اىده هاى جدىد و دىدگاه هاى تازه اى را در زمىنه شکل و رنگ تجربه کردند. در مسىر اىن تجربه ها نه تنها دىد عىنى را براى نماىش واقعىت رها کردند بلکه به سرعت در جستجوى واقعىتى دىگر، تصاوىر ذهنى جدىدى ابداع کردند. ابتدا نقاشان «نئوامپرسىونىست» ترکىب رنگها را به صورت علمى و روى تابلو انجام دادند. آنها با دقت رنگهاى اصلى را به صورت نقطه نقطه کنار هم گذاشتند تا بىننده رنگ ترکىبى مورد نظر را درىابد. بنابراىن، سنجش، محاسبه و دقت در نقطه گذارى روى سطوح طراحى شده جاىگزىن سرعت، هىجان و شور قلمزنى لحظهاى امپرسىونىستها شد. ىکى از مهم ترىن تجربىات رنگى نقاشان اروپا ىعنى «اکسپرسىونىسم» کنار گذاشتن سنجش عقلانى سطوح رنگى بود اکسپرسىونىستها در فعالىتهاى فردى و گروهى خود به جاى تقلىد از رنگهاى طبىعت و آنچه با چشم دىده مىشود، رنگهاى ذهنى را براى بىان احساسات و عواطف خود نسبت به موضوع به کار گرفتند. آنها علاوه بر تغىىر رنگها با اغراق در تناسب ابعاد واقعى شکلها به بىان احساس درونى خود پرداختند. به موازات تجربىات جدىد رنگى، تلاش براى بررسى و مطالعه حجم ُ ها با دىدى تازه آغاز شد. «پلسزان» تلاش کرد با توجه به زواىاى دىد مختلف موضوع به بىان کاملتر و عمىقترى از واقعىت دست ىابد. او زاوىه دىد محدود نقاشان را وسعت داد و نظرىات و آثارش تأثىر عمىقى بر نقاشان بعدى گذاشت. آنها با ادامه راه سزان به دستاوردهاى تازهاى در نقاشى دست ىافتند و سبک «کوبىسم» را به وجود آوردند. تأثىر سبکهاى اکسپرسىونىسم و کوبىسم بر فعالىتهاى نقاشى زمىنه بىانهاى جدىد هنرى و ارائه انواع اىده ها و سبکها را هموار کرد. به اىن ترتىب تصاوىر ذهنى جاىگزىن تصاوىر عىنى شد و قالب دوبعدى در اکثر آثار جاىگزىن قالب سهبعدى گردىد. جستجو براى کشف زبان و بىان بصرى جدىد راه را براى نقاشى «انتزاعى» ،تجرىدى «سورئالىستى» باز کرد. نقاشان احساسات، عواطف، افکار و برداشتهاى شخصى خود را از طرىق تغىىر در مشاهدات عىنى به نماىش درآوردند و به تدرىج از عالم واقع به ماوراء واقعىت و دنىاى ناخودآگاه درون روآوردند. به اعتقاد «پ ِ ل ک ِله» وظىفه نقاش انتزاعى باز نماىاندن عالم مشهودات نىست، بلکه خود سازنده آن است. نقاشان با حذف موضوع و جستجو در دنىاى خط، رنگ، سطح و … نقاشى را به آبستره نزدىک کردند و اهمىت وجود تصاوىر آشنا را در کار از بىن بردند. سپس در نقاشى «آپآرت» عناصر بصرى در خدمت اىجاد تصاوىرى قرار گرفتند که خطاى دىد اىجاد مىکرد. با اىن آثار دىد زىباىى شناسانه سبکهاى قبلى دگرگون شد و تصوىر جدىدى از نقاشى به وجود آمد. نقاشان سورئال دنىاى خىال، رؤىاها و اوهام را براى اىجاد تصاوىر بدىع به کار گرفتند. آنها در نماىش تصاوىر ذهنى خود از مرز واقعىت گذشتند. آثار سورئالىستها در دو قالب تصوىرى مختلف ارائه شد. هنرمندانى چون «سالوادوردالى» و «رنه ماگرىت» افکار و اىده هاى خود را در قالب سه بُعدى و به کمک پرداخت دقىق و نماىش جزئىات ارائه دادند. دسته دىگرى از هنرمندان سورئالىست مانند «خوان مىرو» در آثار خود از تصاوىر انتزاعى استفاده کردند و تصاوىر آشنا را کنار گذاشتند و شکلهاىى را به کار گرفتند که کمتر به اشىا ىا موجودات واقعى شبىه باشند. تجربىات هنرمندانى چون «وىکتور وازارلى» و «مارسل دوشان» و تأکىد آنها بر نگاهکردن به اثر و شىء هنرى و تأثىر پاىدارى که هنرهاى بصرى بر چشم و ذهن بىننده مىگذارند، بحث جدىدى را در ارزشىابى آثار هنرى مطرح کرد. مارسل دوشان توجه خاصى به ارتباط و تأثىر اشىاء نسبت به ىکدىگر و نسبت به مخاطب داشت. او در ارزش گذارى اثر هنرى تأکىد زىادى بر درىافت مخاطب از مفهوم اثر داشت. اىن نظرىات زمىنه جدىدى در خلاقىت هنرى پدىد آورد که بعدها هنر مفهومى نامىده شد که اساس کار را بر تصوىر ذهنى هنرمند و مخاطب از اثر قرار مىداد.
اىن گراىشهاى هنرى و سبکهاىى مانند «پاپ آرت» که با توجه به فرهنگ جمعى عامه و آن چه با آن سروکار دارند. در پى ارتباط با عامه مردم بود، راه را براى تحولات بعدى مانند «مىنىمالىسم» و پس از آن «هنر مفهومى» هموار کردند. در مىنىمالىسم ذهن مخاطب تحت تأثىر سطوح، حجمها، اندازهها، نورهاى رنگى، رىتم و … قرار مىگىرد. هدف هنرمند تلاش براى اىجاد نظم منطقى مىان شکلها و تکرار آنها در فضا است تا درک جدىدى از شکل و فضا را ارائه دهد. اىن آثار اغلب مجموعهاى منظم و ساده از نمونه هاى سطح ىا حجم مشابهاند که امکان جابه جاىى و گسترش آنها در فضا وجود دارد و در ىک نظم رىاضى چىده شده اند. آثار نقاشى مىنىمالىسم خطاى بصرى آپآرت را رد مىکرد. آثار مىنىمالىسم بىشتر شامل حجمهاى سه بعدى چىده شده در فضا است. هنر مفهومى در واقع سرآغاز «پُست مدرنىسم» بود. در آثار هنر مفهومى فکر ىا اىده هنرمند از شىء هنرى ىا اثر اهمىت بىشترى دارد. هدف استفاده از هر وسىله ممکن براى انتقال پىام ىا اىدهٔ شخصى به مخاطب است. اىن روش واکنشى بر بى مفهومى فزاىنده موجود در آثار هنرى مىنىمال و پاپ آرت بود. هنرمندان اىن شىوه خواستار تغىىر برخورد مخاطب با اثر بودند. آنها نمىخواستند تنها از طرىق جذابىتهاى بصرى و ارائه آثار نقاشى جدىد چشم بىننده را جلب کنند. بلکه تلاش مىکردند تا مخاطب را با آثارى که ارائه مىدهند به تفکر وادارند. هنرمندان در هنر مفهومى براى برقرارى ارتباط با مخاطب از تمامى وساىل ممکن سودجستند و به ترکىب امکانات مختلف در آثار خوىش دست زدند. آنها از نوشتار، عکس، نقشه، فىلم سىنماىى ىا وىدئوىى و … استفاده کردند تا مفاهىم موردنظر را به مخاطب انتقال دهند. بنابراىن جذابىت اثر از نظر ظاهرى مهم نىست، بلکه هدف اىن است که مخاطب را به تفکر در مورد مفهومى که در پى آن است وادارد. به طور کلى در آثار پست مدرن روش ترکىب مواد گوناگون و نمونه هاى هنرى دوره هاى مختلف مانند اسطوره ها، تصاوىر تارىخى و حتى علائم روزمره که ارتباط منطقى با هم ندارند، دىده مىشود. نقاش پُست مدرنىست اىن نمونه ها را به صورت نشانه هاىى به کار مىگىرد که به بىان مفهوم موردنظر او کمک مىکنند. تلاش او رىشه در مسائل اجتماعى با رىشه تارىخى دارد و از وراى تمام اىن تلاشها خواسته او درک و بىان واقعىت است.

مطلبی که مطالعه کردید تلاش داشت تا همه چیز درباره هنر نقاشی را در «نمایشگاه هنر ایران» به شما ارائه دهد، در صورتیکه محتوای این صفحه را کافی نمی دانید یا سوالی دارید از طریق ارسال دیدگاه با ما در میان بگذارید.
اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

7 + 3 =