نمایشگاه هنر ایران: با سبک نقاشی دیپتیک آشنا شوید
دیپتیک (Diptych) واژهای با ریشه یونانی است که di به معنی دو و ptyche به معنی مرتبه و دفعه است. نقاشی دیپتیک یک نقاشی دو قسمتی است که از زمانهای بسیار قدیم برای توصیف روابط و دوگانگیها مورد استفاده قرار میگرفت. در زمان باستان یک دیپتیک، شیی شامل دو صفحه مسطح بود که توسط یک لولا به هم وصل میشدند. جنس این صفحات اغلب از چوب و گاهی فلز یا استخوان بود و سطح داخلی آنها با لایهای از وکس پوشانده میشد.
در عصر حاضر استفاده از این واژه به موارد بیشتری تعمیم یافته است. هر شیی (نقاشی و یا عکس) که شامل دو قسمت مسطح هم سایز باشد که بتوان آنها در کنار هم (با و یا بدون لولا) قرار داد، همچنین به هم مرتبط و یا کامل کننده هم باشند بطوری که یک ترکیب بندی واحد و جدایی ناپذیر را تشکیل دهند به نام دیپتیک شناخته میشود.
نمایشگاه هنر ایران: نقاشیها ممکن است به هم متصل و یا بسیار نزدیک به هم قرار گیرند بنابراین نوعی ارتباط ضمنی بین آنها برقرار است. فرمت نقاشیها میتواند عمودی و یا افقی باشد ولی در بیشتر مواقع سایز یکسانی دارند. گاهی دیپتیک یک نقاشی است که به دو بخش تقسیم شده است. گاهی دو قسمت، نقاشیهای مجزایی هستند که به هم مرتبط هستند. اغلب اوقات در این نقاشیها شاهد یک زوج هستید که هریک در یک سمت دیپتیک قرار گرفتهاند.
هدف از نقاشی کردن دیپتیک چیست؟
این نوع نقاشی برای نمایش دوگانگی و تضاد است. دیپتیکها بهترین فرمت برای توصیف دوگانگیهای زندگی مانند روشنایی/تاریکی، دور/ نزدیک، زندگی/ مرگ و غیره هستند.
اریک دین ویلسون (Eric Dean Wilson) نویسنده آمریکایی، در مقاله خود با نام «درباره دیپتیکها» مشخصاتی از دیپتیکهای مسیحیان را آورده است. این نقاشیها به نوعی روایتگر تضادهای روایتهای موجود در عهد جدید هستند. او در این مقاله میگوید: «روایتهای عهد جدید سرشار از پارادوکس است. مسیح هر دو خصوصیت انسانی و خدایی، مرده و زنده را دارد. دیپتیکها به نوعی مصالحه انجام دادهاند. دو داستان به صورت موازی و با اهمیت یکسان جلوه داده شدهاند و در نهایت یک داستان واحد را تشکیل دادهاند. این نقاشیها اشیا مقدس شدهاند و ذهن را آرام میکنند. یک تمرین ذهنی که فرد را به خدا نزدیک میکند.»
هدف دیگر از به تصویر کشیدن دیپتیکها توصیف جنبههای مختلف از یک موضوع و یا سوژه در یک ترکیببندی واحد است. یک دیپتیک، تریپتیک، کوادتیک، یا پلیپتیک (یک تابلوی دو، سه، چهار و یا چند بخشی) میتواند تصویرگر عناصر متفاوت از یک موضوع باشد. میتواند نمایانگر و راوی یک فرآیند رشد و یا فروپاشی باشد.
نمایشگاه هنر ایران: دیپتیک گاهی یک ترکیببندی بزرگ را به بخشهای کوچک تبدیل میکند تا به راحتی قابل حمل باشد. دیپتیک ممکن است راه حلی برای محدودیت فضا باشد. تقسیم یک نقاشی بزرگ به دو بخش راهی است که به شما اجازه میدهد بدون اینکه با دردسرهای بومهای بسیار بزرگ مواجه شوید، نقاشی که میخواهید خلق کنید. در این حالت نقاشی شما به راحتی قابل حمل و جابجایی است.
دیپتیکها گاهی نمایانگر ارتباطات و روابط بین عناصر چه از لحاط فیزیکی و چه از لحاط روانی هستند. رابطه بین دو بخش این نقاشیها پویا است به این معنی که چشم بیننده در حرکت دائم بین دو بخش و جستجوی روابط و ارتباطات است. یک ریسمان همواره دو بخش را به هم مرتبط میکند و بیننده نقطه سوم این مجموعه سه تایی است که باید مفهوم نقاشی را به درستی برداشت کند.
نقاشی کردن یک دیپتیک شما را ترغیب میکند متفاوت بیاندیشید. این نوع نقاشی ذهن پرسشگر شما را ارتقا میبخشد. سوالهای مختلفی ذهن شما را به چالش میکشد: چرا باید دو بخش داشته باشید؟ از چه جهاتی این دو بخش باید مشابه باشند؟ از چه جهاتی متفاوت باشند؟ چطور به هم مرتبط شوند؟ رابطه آنها چیست؟ چه چیزی آنها را به هم وصل میکند؟ آیا این دو بخش در کار هم معنای متفاوتی در مقایسه با هریک به صورت جداگانه خلق میکنند؟
نقاشی کردن یک دیپتیک قدرت ترکیببندی شما را به چالش میکشد. چطور میخواهید بین دو نیمه ترکیببندی تعادل ایجاد کنید در حالی که باید یک دوگانگی را بدون ایجاد هرچیز متقارنی توصیف کنید؟ این یک چالش قدرتمند است. به ازای هر نقطهای در یک سمت نیاز به تغییری در سمت دیگر دارید که پاسخگوی آن نقطه باشد. در هر لحظه از نقاشی ذهن شما درگیر سوال و جواب است.
کی واکینگاستیک یک نقاش معاصر آمریکایی است که دیپتیکهای بسیاری در پرونده کاری بسیار موفق خود دارد. او در وبسایت شخصیاش میگوید: « نقاشیهای من به بیننده یک دید گسترده از عناصر تشکیل دهنده هنر بومی آمریکا میدهد. هدف من به تصویر کشیدن مشخصات مشترک بومی و غیربومی بوده است. همه ما انسانها از هر نژادی بیشتر از آنکه متفاوت باشیم، مشابه هستیم.»
نمایشگاه هنر ایران: وی درباره نقاشی کردن دیپتیک میگوید: «ایده کامل شدن دو قسمت با یکدیگر همواره برای من جذاب بوده است. دیپتیک یک استعاره قدرتمند برای توصیف زیبایی و قدرت یکپارچه کردن تفاوتها است. از این جهت این نوع نقاشی برای افرادی دونژادی مانند من جذاب است. از طرفی دیپتیک ساختاری مفید برای به تصویر کشیدن تضادها و دوگانگیهای زندگی هر فرد است. »
با نگاه کردن به دیپتیکهای ویکینگ استیک به خوبی به تفاوتها و روابط دو نیمه پی میبرید. به عنوان مثال در نقاشی Aquidneck Cliffs (تصویر بالا) صخرههای سمت چپ افقی هستند در حالی که صخرههای سمت راست تقریبا عمودی کشیده شده اند. هر نیمه احساس کاملا متفاوتی را انتقال میدهد ولی در عین حال دو بخش با هم یک ترکیببندی واحد و یک پیوستگی کلی را خلق میکنند.