نمایشگاه هنر ایران: رنگ سیاه رنگی که نمی توان در هنرهای بصری آن را نادیده گرفت (قسمت دوم)
در قسمت اول مقاله پال رند، به مفهوم رنگ سیاه در نقاشیها و باورهای عمومی در خصوص این رنگ اشاره کرده بود. در این بخش با نمونههایی از کاربرد رنگ سیاه در گرافیک آشنا میشویم.
برای قرنها نقاشان چینی و ژاپنی به رنگ سیاه احترام میگذاشتند. هنوز هم در نقاشیهای ژاپنی، سیاه (Sumi) اغلب تنها رنگ مورد استفاده است. هنرمندان ژاپنی احساس میکنند که رنگها میتوانند چشم را فریب دهند اما سیاه هرگز نمیتواند اینگونه باشد.
«رنگ سیاه کار استادانه را به خوبی نمایان میکند و کار مبتدی را نیز در معرض میگذارد.» یک نقاش مشهور ژاپنی به نام Kubota آرزوی خود را اینگونه بیان میکند: «آنقدر زندگی کنم تا بتوانم همه رنگها را حذف کنم و سیاه را به تنهایی برای همه اثرات و ابعاد در نقاشی استفاده کنم.»
در سال 1860، Chevreul در قوانین کنتراست رنگها نوشته است «من نمیدانم آیا واقعا استفاده از رنگ سیاه برای عزاداری میتواند مانع استفاده آن برای موقعیتهای بیشمار دیگر شود که میتواند آثار فوق العادهای به وجود آورد.»
نمایشگاه هنر ایران: ین مسئله به همان اندازه که در قرن نوزدهم مطرح بوده است، امروز نیز مطرح است.
اکثر گرافیستها از رنگ سیاه دوری میکنند و اگر هیچ گزینه دیگری نداشته باشند(به عنوان مثال در تبلیغات روزنامه یا تایپوگرافی) اغلب با بیمیلی از این رنگ استفاده میکنند و تلاشی برای کشف و گسترش تواناییهای حاصل از این رنگ نمیکنند. آنچه در خصوص کیفیتهای رنگ سیاه در نقاشی و معماری گفته شد، برای هنر گرافیک نیز صدق میکند. در اینجا مثالهایی را ذکر میکنیم.
اولین مثال، فوتوگرامی برای طرح جلد است. گرچه در اصل این تصویر یک سایه و روشن از یک چرتکه است، اما در نگاه اول یک الگو از شکلهای تیره و روشن است که به نظر میرسد در سطح عمودی حرکت میکنند. از آنجایی که این طرح انتزاعی است کیفیت شکل تصویر از مفهوم واقعی آن اهمیت بیشتری دارد.
نمایشگاه هنر ایران: یکی از اصلیترین عوامل قدرت تصویر فوتوگرام در میزان تنالیته سیاه، سفید و خاکستری است. فوتوگرام دنیای روشنی، سایه و تاریکی با شکلهای مرموز به تصویر میکشد.
قدرت این شکلها برای تحریک متغیر است و بستگی به تخیل ذهن بیننده دارد. البته این تحریک میتواند با طراحی کردن فوتوگرام به صورت رنگی مورد تهدید قرار گیرد. در رنگی کردن کار ممکن است هنوز اثر هنری فوق العادهای داشته باشیم اما در برخی مواقع قدرت محرکه خاص و عجیب طرح سیاه و سفید از بین میرود.
مثال بعدی مربوط به طرح کاتالوگی برای مجموعه Arensberg است که برای موسسه هنر شیکاگو طراحی شده است. این طرح مجموعهای از کنتراستها به خصوص کنتراست سیاه و سفید است. به نوعی از سیاه و سفید به عنوان رنگهای مکمل استفاده شده است. Chevreul چنین توصیف میکند که «گویی با در کنار هم قرار گرفتن سیاه و سفید رنگ آنها بیشتر به نظر میرسد. نور روشن انعکاس یافته از محدوده سفید تاثیر نور منعکس شده از ناحیه سیاه را خنثی میکند و این باعث میشود که سیاه سیاهتر و سفید درخشندهتر به نظر برسد.»
شدت تقابل سیاه و سفید بر روی جلد با قرار دادن یک محدوده بزرگ سیاه در مقابل یک ناحیه کوچک سفید افزایش مییابد. زمینه کنتراست با تغییرات شدید در اندازه حروف قابل تنظیم و تغییر است.
برجستگی لبههای حرف A بزرگ تأکید بر تیزی لبههای حرف A کوچک دارد و قطرهای (هر دوحد) حروف با زاویه قائم کتاب خنثی میشود. اما عنصر نمایشی اصلی، کنتراست موجود در سیاه و سفیدی است که مورد استفاده قرار گرفته است. سیاه و سفید زیبایی و شأن خاصی به جلد کتاب میدهد و کنتراست شدید بین سیاه و سفید یک کیفیت پوستری ارائه میدهد.
Thomas B. Stanley در کتاب روشهای تبلیغات مینویسد: «رنگ باید در مدت کوتاهی که در معرض دید قرار میگیرد، توجه زیادی را به خود جلب کند. آزمایشات روانی نشان میدهد با طولانیتر شدن زمان تبلیغات اثر رنگهای سیاه و سفید برای جلب توجه مجدد در مقایسه با نگاه لحظه اول، نسبت به رنگهای دیگر بسیار بیشتر است.»
بسیاری از تبلیغ کنندهها و هنرمندان این حوزه احساس میکنند با استفاده از رنگ بیشتر، تبلیغات جذابتر و پررنگتر خواهد بود. این موضوع اغلب صحت ندارد. رنگ محدود ترکیب شده با سیاه و سفید، درخشندگی بیشتر با زمینهای خنثی ارائه میکند که اغلب بسیار موثرتر از استفاده از رنگهای متعدد است. همچنین تمایل سیاه و سفید برای بروز و روح بخشیدن به رنگهای دیگر باعث مطرح شدن بیشتر رنگهای مورد استفاده نسبت به زمانی که آن رنگ به تنهایی و یا با یک رنگ اولیه یا ثانویه دیگر به کار میرود، میشود. به خصوص در مورد رنگهای تیره رعایت این مسئله بسیار مهم است.
در تبلیغ فروشگاه Kaufman به دلایل اشاره شده سیاه و سفید با صورتی خیلی روشن (در عکس خاکستری نشان داده شده است) استفاده شده است.
نمایشگاه هنر ایران: ابتدا سیاه برای تخم مرغ بزرگ عید پاک بواسطه مفهوم دووجهی آن استفاده میشد. ترکیب شکل تخم مرغ که یک نماد واقعی زندگی است و همچنین نشان دادن زندگی با حالت تنفس به رنگ سیاه (رنگ مرگ) یک ارزش تکان دهنده دارد.
تخم مرغ سیاه نوعی پارادوکس است. به همین علت نماد تخم مرغ به رنگ سیاه بسیار قابل توجهتر و برجستهتر از زمانی است که از رنگهای طبیعی یا هر رنگ دیگری استفاده میشود. صورتی روشن که رنگ جذابی است در کنار رنگ سیاه بسیار موثرتر خواهد بود. زیرا پارادوکسی ازترکیب آنها ایجاد میشود که به واسطه نقش سحرانگیز سیاه است. همچنین حروف سفید (نازک) در کنتراست سنگین زمینه زندهتر به نظر میرسند.
امکان ندارد بتوانید سرما را تعریف کنید مگر اینکه در تضاد با گرما قرار بگیرد. امکان ندارد زندگی درک شود اگر مرگ نادیده گرفته شود. سیاه رنگ مرگ است اما با ایمان به این مفهوم روانی سیاه رنگ زندگی است که تعریف میکند، متضاد عمل میکند و زندگی روشنایی و نور و رنگ را پررنگتر نشان میدهد.
آگاهی هنرمند از قدرت رنگ سیاه به عنوان یک عنصر قطبی و طبیعت پارادوکسی آن، باعث میشود که به رنگ سیاه ارزش داده شود و به طور موثرتری مورد استفاده قرار بگیرد. نباید فراموش کرد که حالت حنثی در رنگ سیاه میتواند در دنیای چند رنگی اثرگذار باشد. هنرمند برای خلق اثر باید خود را از تفکرات و الگوهای سنتی رها کند. تعصبات باید شکسته شود، از چند مسیر شدن و شکاف جلوگیری شود و مسیرهای جدید و مسیرهای فراموش شده قبلی شناسایی و کشف شوند تا هنرمند بهترین خلاقیتهای خود را به ظهور برساند و باعث گسترش دنیای تصویری شود.