نمایشگاه هنر ایران: مکاتب نگارگری شناخته شده
نگارگری ایرانی
نگارگری یا مینیاتور، هنر ایرانی اصیل که رابطه عمیق با فرهنگ و باورهای مردم ایران زمین دارد، پیوندی میان تفکر و احساس است که باید عمیقا آن را درک کرد تا به شگفتیهایش پی برد. الگوهای مینیاتور نمایانگر باورها، جهانبینی و سبک زندگی به روشی تصویری است که با تاثیر هنر اسلامی شخصیت جدیدی پیدا کرده است. هنر نگارگری از مفاهیمی مانند تعالی روح، رسیدن به عالم معنا، هنر قدسی و دیگر مفاهیم مشابه نشات گرفته است که در آن علاوه بر صورتهای ظاهری و مادی باید عالم معنوی و روحانی پنهان در پشت آن را نیز درک کرد. در این هنر عالمی برتر از عالم مادی زمین در ذهن هنرمند نقش میبندد؛ در نگارگری اسلامی، نگارگر آنچه را که در پرده خیال دیده به تصویر میکشد و در این راه با چنگ انداختن به ریسمان الهی و بهرهگیری از تعالیم اسلامی اثری ایرانی-اسلامی خلق میکند.
نگار در ادبیات عرفانی و عاشقانه معانی متفاوت و زیادی دارد و در هنر نگارگری، خداوند، نگار حقیقی است، همه نگاهها به اوست و او نیز در صورتهای مختلف به جلوهگری می پردازد. با این تعریف، نگارگر، تصویرکننده جلوه حق است و گاهی به مقامی میرسد که از حق چهرهگشایی میکند. نگارگر مفاهیم درونی و عمیق و آنچه در ظاهر و باطن طبیعت است را در اندازه کوچکتر و در قالب شکل، رنگ و فضا با ذهن خلاق خود به معرض نمایش میگذارد. نگارگری مفهوم عام دارد و شامل روشها و سبکهای گوناگون نقاشی ایرانی چه در کتاب و نسخههای خطی (تذهیب، تشعیر، حاشیه سازی، جدولکشی، گل و مرغ) و چه بر دیوار بناها است. نگارگری، تذهیب، تشعیر و نقش و رنگشان احتیاج به هیچ نوع تفسیر و ترجمهای ندارند؛ آنها را به سادگی میتوان درک کرد.
حسین بهزاد که بود؟
بهزاد از نقاشان ایرانی متولد تهران و استاد مینیاتور هنرستان هنرهای زیبای تهران بود. حسین بهزاد در تفاوت نقاشی و مینیاتور میگویید: “مینیاتور شعرِ نقاشی است؛ اگر رشتههای دیگر بیانشان خوب است و خوب صحبت میکنند، مینیاتور در میان این هنرها زیبایی، بلاغت و اعجاز شعر را دارد.”
ثبت ملی: هنر نگارگری ایران با قدمت بیش از چهار قرن در کمیته ثبت ملی میراث فرهنگی ناملموس کشور به ثبت رسید.
ثبت جهانی: در ۲۶ آذر ۱۳۹۹ در پروندهای مشترک با ترکیه، جمهوری آذربایجان و ازبکستان با شماره 01598 در فهرست میراث جهانی ناملموس بشری قرار گرفت و به عنوان پانزدهمین میراث ناملموس ایران در یونسکو ثبت شد. همزمان با ثبت جهانی نگارگری (مینیاتور) استادان «محمود فرشچیان»، «مجید مهرگان»، «مهین افشانپور»، «اردشیر مجرد تاکستانی» و «محمدباقر آقامیری» از پیشکسوتان این رشته نیز به عنوان «گنجینه زنده بشری» یونسکو ثبت شدند.
نگارگری چیست؟
به هنر تصویرگری ظریفی که ویژگیهای تزیینی دارد و از دیرباز در شرق نزدیک رواج داشته، هنر نگارگری میگویند. نگارگری ایران هنری است که از گذشته دور تا دوران اسلامی در این سرزمین وجود داشته و معمولا برای تصویرسازی کتب علمی، پزشکی، مذهبی و بخصوص ادبی بهکار میرفته است. نگار (نگاریدن و نگارشتن) در فرهنگها با معانی متعددی چون نقش و نقاشی بهکار رفته است، نگاره، نگارستان و نگارخانه از مشتقات نگارگریاند که هر یک معنی خاص خود را دارند نگارهها در نگارگری مراتب دارند و طلا اوج تجلی رنگها و نقره اوج خفای آنها است.
مینیاتور
واژه مینیاتور کوتاه شده واژه فرانسوی مینیموم ناتورال است که از واژه لاتین «مینیوم» (minium) به معنای سرب قرمز، گرفته شده و اشاره به نگارهپردازیهای سدههای میانه دارد که رنگمایه اصلی این نسخهها سرب قرمز بوده است. این واژه در آغاز سده گذشته در فرهنگ مطالعاتی هنر ایران راه یافت و سپس کاربردی همگانی پیدا کرد. مینیاتور اصطلاحی است که به اشتباه بهجای نگارگری بهکار میرود، این واژه ریشهای فرانسوی به معنی کوچک و ظریف دارد و بیشتر برای توصیف آثاری با اندازه کوچک بهخصوص در دوران قرون وسطی بهکار میرفته است. نکته حائز اهمیت این است که نگارگری ایران جز در مورد کوچکی ابعاد و برخی ظریفکاریها هیچ قرابتی با مینیاتور ندارد.
تاریخچه هنر نگارگری در ایران
نمایشگاه هنر ایران: مورخان و کارشناسان هنری، تاریخ نقاشی ایران را به چهار دوره تقسیم کردهاند:
دوره کهن (روزگار پیشاتاریخی تا دوران مغول)
دوره میانه (از استیلای مغول بر ایران آغاز و تا اواسط حکومت صفوی)
دوره جدید (تحولات سده ۱۱ هجری قمری تا ۱۳ هجری قمری)
دوره معاصر ( از اواسط حکومت قاجار و دوران مشروطه آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد)
آغاز نگارگری از غارهای لرستان
آغار نگارگری در ایران از غارهای هومیان، میرملاس و دوشه در لرستان شروع و به سنگنگارههای آیینی ۵ هزار ساله در سیستان و بلوچستان، کردستان و خراسان رضوی میرسد. آثاری مثل سنگنگارههای لرستان با قدمتی ۱۲ هزار ساله، نمایشگاه تاریخی نگارگری در هزاره اول پیش از میلاد در شهر ایذه خوزستان، کشف مهرهایی در چغازنبیل و شوش و غیره شواهدی از وجود نگارگری در ایران است. کارشناسان سنگنگارههای تختجمشید را ادامه هنر نگارگری ایران در دوره هخامنشی میدانند و براساس منابع مکتوب یونانی، در دوره هخامنشی نقاشیهای دیواری با درون مایه داستانهای تغزلی و عاشقانه بر دیوارها کشیده شده که تاکنون این نگارگریهای عاشقانه کشف نشده است. نقاشیهای دیواری کوه خواجه اصفهان را متعلق به نگارگریهای ارزشمند دوره اشکانی یعنی ۲۲۰۰ سال پیش میدانند. در دوره ساسانی نگارگری ادامه پیدا میکند؛ یادگاریهای این دوران در خراسان بزرگ نمونه خوبی از مینیاتور در ۱۷۰۰ سال پیش است، مصور کردن کتاب مانی و ارژنگ مهمترین اتفاق حوزه نگارگری در دوره ساسانی است که از تاثیر آن در دوره اسلامی نباید غافل شد.
نقاشی های ایران باستان
بنیانگذار آیین مانوی، مانی، برای آموزش مفاهیم مذهبی به پیروانشان کتابهای خود را نقاشی میکرد که این سنت در میان نسلهای بعدی مانویان نیز ادامه داشت. از این رو آثار آنها نیز بهعنوان پلی برای انتقال قواعد نقاشی ایران باستان به دوران اسلامی به حساب میآید، اصولی که با اندک تغییراتی در تمام سدههای بعد قابل شناساییاند.
هنر نگارگری بعد از اسلام
نمایشگاه هنر ایران: با تداوم سنتهای تصویری مانوی در اوایل دوره اسلامی، نقاشی داخل کتاب رواج بیشتری نسبت به دیوارنگاری پیدا کرد؛ پس از تسلط مغولان بر ایران و برپایی کارگاههایی برای تولید نسخههای مصور، نقاشی دیواری بهتدریج فراموش شد و فعالیت هنرمندان بهصورت گروهی در کارگاههای سلطنتی انجام گرفت. این شیوه تا اواسط حکومت صفویان ادامه پیدا کرد، اما از سده 11 هجری قمری به دلیل رونق اقتصادی و رفتوآمد بازرگانان و جهانگردان اروپایی به ایران، نقاشی ایرانی به مرور با سنتهای هنری غرب آشنا شد و از آنها تاثیر پذیرفت. در نتیجه دورانی جدید در تاریخ هنر نگارگری ایران آغاز شد که تا اواخر قرن ۱۳ هجری قمری ادامه داشت. نگارگری فرنگیسازی اصطلاحی برای الگوبرداریهای ناقص از اصول و قراردادهای هنر اروپایی است. در این روش نقاشان در تلاشاند تا پیوندی میان قواعد تصویری ایرانی و اروپایی برقرار کنند. این سبک برگرفته از روشهای طبیعتپردازانه غربی چون برجستهنمایی، پرسپکتیو یا عمق نمایی همراه با عناصر زیباییشناسی ایرانی است؛ نتیجه این سبک قرارگیری عنصر اروپایی در هنر ایرانی بود.
به دلیل انتقال پایتخت از تبریز به اصفهان و رونق کاخسازی در دوره صفوی، نقاشی روی دیوار بار دیگر رواج پیدا کرد و حمایت حاکمان از نقاشی کارگاهی کمتر شد. بدین ترتیب هنر کتابآرایی به مرور جای خود را به نقاشی برای تزیین اشیایی مانند قلمدان (قلمدان نگاری)، پشت آیینه، (نگارگری پشت آیینه) و وسایل و اشیای روزمره و همچنین نقاشی بصورت تک برگ (مرقع) داد. این تغییرات هم در شیوه و روش نقاشی و هم در ابزار و وسایل مورد نیاز نگارگران موثر بود. بهطور مثال به جای رنگهای طبیعی نگارگری و کاغذهای سابیده شده از رنگ روغن و بوم استفاده کردند. تاریخچه نگارگری دینی نیز به تصویرسازی قصص قرآنی و کتب مقدس آسمانی در اواخر سده ۷ تا ۱۲ هجری قمری و زمان حمله مغولان به ایران باز میگردد.
احیای هنر نگارگری
ورود اندیشههای تجددگرایانه و روند نوسازی در عصر پهلوی موجب شد تا تاریخ، فرهنگ و هنر صحنه تقابل سنت و مدرنیته باشد؛ در این زمان مدارس آموزش نقاشی غربی تاسیس شد و به شکل کاملتر در هنرکده هنرهای زیبا و هنرهای تزیینی ادامه یافت. در این دوره ۴ جریان بهطور همزمان و موازی در نقاشی معاصر ایران وجود داشت که یکی از آنها هنر نگارگری جدید بود.
هنر نگارگری جدید
از اواخر دوره قاجار هنرمندان تلاش کردند تا با الگوبرداری از مکتب اصفهان بار دیگر هنر نگارگری را زنده کنندکه کاری بسیار سطحی و غیر حرفهای بود. در عصر پهلوی نیز با همین هدف بخشی از برنامههای فرهنگی و هنری به نوسازی هنرهای سنتی و احیای نگارگری اختصاص یافت. هنرمندان این نسل سعی بر آن داشتند تا با بهکارگیری روشهای طبیعتپردازی غربی زبانی نو برای نگارگری ابداع کنند. این حرکت جدید بهصورت رسمی با «هادی تجویدی» آغاز شد.
«حسین بهزاد» یکی دیگر از پیشگامان برجسته در این زمینه، مکتب اصفهان را برای نگارگری جدید انتخاب کرد و در آن بیشتر به طراحی و تنوع رنگی محدود همراه با سنتهای اروپایی و چینی پرداخت که نوآوری و خلاقیت خاصی نداشت. تنها معدود نگارگرانی چون «فرشچیان» و «سوسن آبادی» توانستند از روش و سبک نگارگری حسین بهزاد فراتر روند.
نمایشگاه هنر ایران: با اینکه هنر نگارگری جدید ماهیتی سنتی دارد اما نگارگران تلاش میکنند تا با روشهای تازه، تنوعی در آن پدید آورند. نقاشی از چهرههای زیباتر و ایرانیتر نسبت به گذشته، حرکات اغراق آمیز پیکرههای انسانی و حیوانی، فضاهای خیالی و رویایی، جامههای پر چین و شکن و غیره برخی از این روشها است. مینیاتورهای استاد فرشچیان نمونههای زیبای این دوره از هنر نگارگریاند.
رنگ و خط در هنر نگارگری
در هنر نگارگری ایرانی- اسلامی رنگ بیشتر از شکل و فرم اهمیت دارد؛ رنگ و خط از عناصر اصلی و مهم در هنر نگارگریاند که نگارگران از سطوح تخت رنگی و خطوط تیره در پیرامون این سطوح، برای نمایش اشکال تصویری استفاده میکنند. کاربرد رنگهای خالص و درخشان، عدم نمایش سایه و حجمنمایی، و خودداری از کاربرد تیرگی روشنی رنگها، سبب شده فضای نگارههای ایرانی، فضایی سرشار از رنگ و نور را تداعی کند. همنشینی این خصایص در کنار هم، مبانی زیباییشناسی مختص به هنر نگارگری ایرانی را بهوجود آورده و کاربرد رنگهای متمایز، رنگهای مکمل و رنگهای سرد و گرم در رنگآمیزی نگاره، ارتقا کیفیت بصری رنگها را در پی داشته است.
در نگارگری ایرانی- اسلامی نبود سایه روشن و بهکارگیری رنگهای گرم (رنگهایی که نور را عبور میدهند مثل نارنجی و زرد و قرمز) در کنار رنگهای سرد (رنگهایی که نور را جذب میکنند مثل آبی و بنفش) در خور توجه است. رنگهای سبز و آبی به همراه رنگهایی چون سیاه و سپید، سرخ یا زرد، طلایی، اخرایی و لاجوردی رنگهای غالب در نگارگریاند. نگارگر با بهکار گرفتن رنگهایی مانند سبز و سرخ و استفاده از نقش مکملی آنها در اثر، قصد به تصویر کشیدن منازل معنوی جهان قدسی عالم مثال را دارد. رنگ سرخ، رنگ خون، از گذشته سمبلی برای تجدید حیات و در عین حال خشم و غضب، جنگ و جهاد و لباس شیاطین و دیو سیرتان بوده است. رنگ سرخ از حیث زیبایی سرآمد رنگها محسوب میشود و در زبان روسی مفاهیم سرخ و زیبا بسیار بههم نزدیکاند. رنگ سبز سمبولیسم جاودانگی و نیکویی است که صورتش از عالم طبیعت و محسوس گرفته شده اما معنایش از عالم معانی و نامحسوس. کاربرد رنگهای طلایی و نقرهای نتیجه رویت نگارگر و درک عالم مثال از طریق سلوک آگاهانه و درک شهودی وی است و جایگاه ویژهای در نگارگری ایران دارند.
خطوط
نمایشگاه هنر ایران: نگارگری ایرانی برای نمایش فضا در اثر خود، بهجای استفاده از خطوط همگرا که عمق ایجاد میکنند از خطوط موازی و منحنی استفاده کرده و با بهرهگیری از سطوح مختلف بهخصوص جلو به عقب و پله مانند که یکی پشت سر دیگری قرار میگیرند حرکت در فضا را از پایین بهطرف بالا، بدون کوچک شدن اشیا روی سطوح تصویر نمایش میدهد؛ در حالی که عمق تصویر همچنان محسوس است. رکن اصلی در نگارگری و تذهیب خط است و قلمگیری در هنگام ایجاد نقشونگار شباهت بسیار زیادی به خوشنویسی دارد؛ در هر دو دقت نظر بالا و ایجاد ظرافت مهم است، در نگارگری تنها شیوه اجرای خطوط تفاوت دارد. خط تنها مخصوص انسان است که از جنس اوست و ریشه در ضمیر و فطرت آدمی دارد. همین خطوط جانشینان اصلی و یادگاریهای همیشه فکر انسانند و نشاندهنده تفکر انسانهایی است که درقالب خطها و نقشها بر صفحات تاریخ جاودانه میشوند.
ترسیم صورت
در نقاشی های ایرانی صورتهایی را میبینیم که با تناسبهای صورتهای دنیای واقعی تفاوت چشمگیری دارد در هنر نگارگری هر یک از اجزا صورت در نزد هنرمندان پاک چشم و ظریف طبع، معنای خاصی دارد. آنها ابروی زیبارویان را بهشکل بههم پیوسته میپسندیدند و اغلب به کلاغی سیاه تشبیه میکردند، چشم نیز به نرگس بینا تشبیه میشد که بهترین حالت آن خمارآلود و بادامی شکل بود. لب را بهصورت تار مویی نازک که از وسط چون غنچه گلی سرخ شکافته شده ترسیم میکنند و کشیدگی و کوچکی بینی مقبول طبع زیباپرستان بوده است. موها نیز مجعد و پر پیچوتاب ترسیم میشدند که در هنر و ادبیات و حتی تاریخ ایرانی موی معشوق رشتهای است که عاشق را به خود متصل میکند.
فضا و نور
نگارهها غرق در نورند و رنگها بصورت خالص، تخت و به دور از تیرگی و سایهروشن بهکار میروند. نگارگر از قواعد پرسپکتیو و نمایش جلو و عقب بودن عناصر استفاده نمیکند، از نظر او همه عناصر و موجودات عالم در محضر خداوند حاضرند و هیچیک نمیتوانند پشت دیگری پنهان شوند. به همین دلیل در نگارههای ایرانی فضای داخلی و بسته وجود ندارد و نگارگر از فضاسازی چند ساحتی (نشان دادن تمام رویدادهای داخل و خارج یک مکان در کنار هم) استفاده میکند. برای مثال هنرمند برای ترسیم یک قصر، همزمان فضای بیرون، افراد داخل کاخ و حتی رویدادهای پشتبام را در یک صفحه به تصویر میکشد. بر اساس همین تفکر نیز تمام اشیا و موجودات باید بهطور کامل و از روبرو ترسیم شوند. برای مثال بهترین زاویه ترسیم پیکره انسان از روبرو است زیرا تمام اعضای بدن بطور کامل دیده میشوند. حیوانات نیز از نیمرخ و برخی از عناصر مثل حوض آب از بالا به تصویر در میآیند که دید کاملتری به بیننده بدهند.
تذهیب و تشعیر
نمایشگاه هنر ایران: تذهیب واژهای عربی است که از ذهب به معنای طلا گرفته شده و به معنای طلاکاری است. در هنر نگارگری ایران تذهیب به قلمگیریهای ظریف از خطوط و نقوش گیاهی و هندسی به رنگ طلایی در حاشیه کتابها و یا در میان خطوط خوشنویسی شده میگویند. از طرحهای گیاهی خلاصه شده که به آن اسلیمی و ختایی میگویند برای هرچه زیباتر کردن و تزیین صفحات نسخههای خطی استفاده میکردند. این نقشونگارهای هندسی و گیاهی دارای ویژگیهای خاصی چون پیچوتابهای روان و سیال و طراحیهای بسیار ظریفاند که در دورههای مختلف تغییراتی نیز در آنها پدید آمد. تشعیرسازی و تشعیراندازی به معنای آرایش کنارهها و حاشیههای صفحات کتابها و نقاشیهای تک برگ –مرقع با نقوش حیوانی و گیاهی است که از اوایل سده ۱۰ هجری قمری در هنر ایران رایج شد. این نقوش، شامل عناصر گیاهی، پرندگان، حیوانات خیالی و افسانهای مانند سیمرغ و اژدها و حیوانات واقعی در حال جستوخیز است که معمولا با یک یا دو رنگ ترسیم میشوند.
نگارگری و ادبیات
نگارگر خود صوفی و عارفی است که با شعر و ادب فارسی و با حکمت ایرانی و عرفان اسلامی انس و الفت داشته است. آسمان نگارهها به رنگ آبی لاجوردی، درخت سرو نشان از قامت بلند و زیبایی معشوق در داستانهای عاشقانه، صورت مانند قرص ماه یار و ابروان کمانی او از جمله ویژگیهایی است که در این سبک نقاشی به تصویر کشیده میشود.
چرا نگارگری ایرانی متمایز از مینیاتور و نقاشی اروپایی است؟
ویژگی بینشی: هنرمند از واقعیت مشهود دوری میکند و دست به خلق اثری خیالی میزند که از اصل و جوهر صور طبیعی در باطن او نشات گرفته است.
ویژگی مضمونی: خلق نقشمایههایی بر پایه ادبیات غنایی و حماسی.
ویژگی ساختاری: عدم رعایت بعد و پرسپکتیو و سایه روشن، هنرمند فضایی چند ساحتی را به تصویر میکشد و مغایر با طبیعتگرایی عمل میکند.
ویژگی کارکردی: در قالبهای متنوع (کتاب،مرقع و دیوارنگاره) به کار میرود.
ویژگی فنی: در طرحها ریزهکاریهای دقیقی وجود دارد.
مکاتب نگارگری بعد از اسلام
مکتب بغداد (عباسی)
مکتب بین المللی عباسی که اولین مکتب نگارگری جهان اسلام است به سدههای اولیه هجری و دوران خلافت عباسیان باز میگردد. این مکتب که آن را متاثر از دوران ساسانی و نگارگری مانوی میدانند از نقاشی بیزانس هم تاثیر پذیرفته است. مکتب عباسی را به دلیل همین تاثیرات نمیتوان مکتبی ایرانی دانست؛ به دلیل نقش مصوران عرب ایرانی و سریانی (منصوب به سوریه) لقب مکتب جهانی و به دلیل تهیه نسخ خطی در بغداد لقب مکتب بغداد را به آن دادهاند. کلیله و دمنه، مقامات حریری، البیطره و غیره از آثار این دورهاند.
مکتب سامانی
نمایشگاه هنر ایران: این مکتب را یکی از دورههای مهم نگارگری بعد از اسلام میدانند. کتاب اندرزنامه در قرن پنجم هجری قمری یکی از مهمترین کتب نگارگری دوره سامانی است.
مکتب سلجوقی
مکتبی که در زمان حکومت سلجوقیان برپا شد و در آن همچنان ترکیببندیهای ساده، مانند مکتب عباسی حفظ شده ولی وجه تمایز آن با مکتب عباسی وجود تاثیراتی از نقاشی عهد ساسانی (و پیش از اسلام) و سلایق شرق دور (چین) است. نگارگری در دوره سلجوقی اهمیت بیشتری پیدا میکند و نگارگران به سمت مصورسازی منابع ادبیات و عرفان میروند. ازجمله مهمترین کتب مصور در نگارگری ایران در زمان سلجوقیان میتوان به کتاب سمک عیار و ورقه و گلشاه (منظومه عاشقانه) اشاره کرد.
مکتب تبریز اول (ایلخانی، مغول)
در این دوره شاهد تاثیر نقاشی چینی و گسترش نقاشی تلفیقی ایرانی-چینی خواهیم بود که با گذشت تاثیر نقاشی چینی کمتر و قدرت نگارگری ایرانی بیشتر میشود. نگارگری کتاب در این دوره افزایش مییابد که میتوان به معراجنامه و شاهنامه دموت اشاره کرد. همچنین برای اولین بار در تاریخ ایران مصورسازی کتب به شکل کارگاهی و در مجموعهای بهنام ربع رشیدی که به همت خواجه رشد الدین فضل الله بنا شده بود انجام شد. منافع الحیوانات نوشته ابن بختیشوع، جامع التواریخ رشیدی نوشته خواجه رشیدالدین فضل الله، شاهنامه فردوسی (معروف به شاهنامه دموت یا ابوسعیدی) برخی از آثار این دورهاند.
مکتب شیراز اول
مکتب شیراز اول همزمان با مکتب تبریز اول در شیراز صورت گرفت و به دوران حکومت آل انجو و آل مظفر باز میگردد. در این دوران شیراز از حملات مغولان در امان مانده بود و از این جهت بستری مناسب برای ادامه سبک کهن نگارگری ایرانی بدون تاثیرپذیری ناشی از این حملات بود که نوآوریهایی نیز به آن افزوده گردید. مونس الاحرار شاهنامه قوام الدین حسن وزیر یکی از آثار این دوره است.
مکتب جلایری
نمایشگاه هنر ایران: مکتب جلایری یا مکتب تبریز-بغداد سبکی در نگارگری ایرانی است که پس از فروافتادن حکومت ایلخانان و در دوران حکومت جلایریها در این رشته هنری رایج شد. کتاب آرایی در دربار جلایریان بهخصوص در دربار آخرین پادشاه جلایری (سلطان احمد جلایری) رونق ویژه و سبکی خاص پیدا کرد. در این مکتب هنرمند با حذف عناصر چینی و بیزانسی بهسمت نشان دادن دنیای شاعرانه، خیالی، و آرمانی میرود. دیوان خواجوی کرمانی (اثر جنید بغدادی)، عجایب المخلوقات (زکریای قزوینی)، کلیله و دمنه (نصرالله منشی) و خسرو و شیرین از آثار این نگارگری محسوب میشوند.
مکتب شیراز دوم
این مکتب به حکومت تیموریان در شیراز و دوران فرمانروایی اسکندر سلطان، ابراهیم سلطان و ترکمنان باز میگردد. قرینهسازی در نگارههای این مکتب، تضاد رنگی عناصر نگاره و پس زمینه آن، استفاده از ابرهای پیچان و سادگی در ترکیببندیها از مهمترین ویژگیهای دیداری این مکتب است. منتخبات اسکندر سلطان، شاهنامه ابراهیم سلطان و خاوران نامه از آثار این مکتباند.
مکتب هرات
پس از مرگ تیمور (سلسله تیموریان) فرزندش شاهرخ به سلطنت رسید و هرات را به پایتختی برگزید. توجه و حمایت بیدریغ شاهرخ و ولیعهدش بایسنقر میرزا موجب شد تا تهیه کتب مصور اینبار در هرات و در کتابخانه بایسنقر میرزا رونق بگیرد. ترکیببندی متقارن و عموما دایرهوار از خصوصیت اصلی این مکتب است. کاربرد رنگهای غنی و شفاف، تزیینات فراوان، و حذف کامل عناصر چینی و بازتاب عناصر ایرانی از مکتب شیراز مکتبی کاملا ایرانی پدید آورد. از کتب این دوران میتوان به نسخه کلیله و دمنه بایسنقری از محمد بی بایسنقری، شاهنامه فردوسی، شاهنامه بایسنقری، شاهنامه محمد جوکی (فرزند شاهرخ)، معراجنامه همای و همایون، گلستان سعدی، بوستان سعدی و خمسه نظامی اشاره داشت.
مکتب بخارا
پس از آنکه قوم ازبک برای بار دوم بر هرات مسلط شد و آنجا را مورد تاختوتاز و غارت قرار دارد، تعدادی از هنرمندانی که در هرات بودند به بخارا مهاجرت کردند و بدین صورت مکتب بخارا شکل گرفت. تعداد آثار هنرمندان بخارا بسیار کم است. در رأس هنرمندان این مکتب، محمود مُذهب بود که آثار باقیمانده از این استاد در سال 1309 هجری شمسی در نمایشگاهی در لندن به معرض نمایش گذاشته شد.
مکتب تبریز دوم (صفوی)
مکتب تبریز دوم به دوران حکومت صفوی در ایران مربوط است که دوران زمامداری شاه اسماعیل اول و شاه تهماسب را شامل میشود. مکتب تبریز از ترکیب سنت مکتب مغول و مکتب هرات و روش شخصی بهزاد پدید آمد. بهزاد ضمن ادامه دستاوردهای مکتب هرات اول ویژگیهایی را به آثارش افزود که تا پیش از این دوران بیسابقه بوده است. وی برای اولین بار سعی کرد تا پیکره انسانی را بهطور دقیق طراحی کند و به نمایش بگذارد؛ بهزاد همچنین موضوعات روزمره را در آثارش به تصویر کشید.
مکتب مشهد
نمایشگاه هنر ایران: مکتب مشهد مربوط به دوران صفویه و شاه تهماسب است و در مشهد به حمایت ابراهیم میرزا شکل گرفت.
مکتب قزوین
مکتب قزوین مربوط به دوران صفویه و شاه تهماسب بعد از تغییر پایتخت به قزوین تا به حکومت رسیدن شاه عباس است.
مکتب اصفهان
مکتب اصفهان به دوران صفویه و تغییر پایتخت به اصفهان در دوران شاهعباس تعلق دارد. از مشخصههای نقاشی مکتب اصفهان یا مکتب صفوی لباس و پوشش سر اشخاص است. استاد محمدی، از نقاشان بزرگ این دوران در طراحی با قلم تبحر داشت و از ویژگیهای آثارش میتوان به تصویر اشخاص بلندقامت با صورت گرد و کوچک؛ و واقع بینی او در ترسیم مناظر زندگی در نواحی روستایی اشاره داشت.
نگارگری دورههای افشار، زند و مکتب قاجار
مکتب نقاشی قاجار در دوره زند شروع شد و تا دوره قاجار و کمی پس از آن ادامه پیدا کرد. این شیوه سبکی منسجم و مکتبی با جایگاه ویژه در نقاشی است که همه ویژگیهای موضوعی و کاربردی یک مکتب نقاشی را دارد. مکتب فوق بیشتر از تلفیق ویژگیهای هنر نقاشی سنتی ایرانی با عناصر و شیوههای از نقاشی اروپایی شکل گرفت. آثاری نزدیک به این شیوه از دوره صفوی در ایران تا حدی مرسوم بود که فرنگیسازی نامیده میشد؛ ابتدا در دوره زند و سپس در دوره قاجار این آثار شکل مشخص خود را یافته و گونهای از نقاشی عامیانه با عنوان نگارگری قهوه خانهای را پدید آورد.
پرونده مشترک نگارگری
پرونده جهانی نگارگری به نام ایران، ازبکستان، آذربایجان و ترکیه در یونسکو ثبت شد که در این بین ایران از هندوستان هم دعوت کرد تا به این پرونده بپیوندد. گفتنیست که عدم درج نام افغانستان در این پرونده مشترک، اعتراض و واکنش این کشور را در پی داشت.
دغدغه
باید گفت که تنها ثبت این میراث دوازده هزار ساله کافی نیست. در حال حاضر یک موزه اختصاصی برای نگارگری وجود ندارد، خانه حسین بهزاد نگارگر معروف که وقف آموزش نگارگری شده بود به بخش اداری میراث فرهنگی تبدیل شده است و در زمینه نگارگری مورد استفاده قرار نمیگیرد. یکی دیگر از خانههایی که برای آموزش نگارگری وقف شده بود، خانه کلارا آبکار مینیاتورساز و تذهیبکار ارمنیتبار اهل ایران است که آنهم تعطیل شد. برای احیا و زنده نگهداشتن این هنر باید توجه بیشتری به آن کرد؛ خرید نسخ قدیمی برای آموزش و ایجاد موزههایی مختلف در این زمینه میتواند گامی موثر در جهت این هدف باشد.
نمایشگاه هنر ایران: هر آنچه از هنر ایرانی بهخصوص نقاشی و بهشکل ویژه هنر نگارگری بگوییم کم است؛ هنری که در آن خطوط و رنگها جان میگیرند تا آنچه از فضای معنوی و عالم مثال را در خود نهفته دارند برایتان بازگو کنند. سخنی که فراتر از عوالم مادی است و بیانگر فضای معنوی و رسیدن به معشوق حقیقی خواهد بود. این آثار در جان و روح شما چگونه نمود پیدا میکند؟