نمایشگاه هنر ایران: 4 تکنیک پر استفاده در نقاشیهای رنسانس
اگر به آثار پیش از رنسانس بنگریم، به نابالغی و غیرواقعی بودن آنها به راحتی پی میبریم. آثار هنری دوران رنسانس و پس از آن بیشتر به هنر مدرن امروز مربوط هستند و تکنیکهای نقاشی رنسانس جز جدانشدنی هنر مدرن محسوب میشوند. رنسانس عصر تازه شدن هنر بود. عصری بود که در آن تمام اشکال هنر دوباره جوان شد. در این دوران دنیا شاهد تحولات، تغییرات و اتفاقات عظیمی بود. تغییر فضای ارتودکسی به مدرن، بروز اشکال و تکنیکهای جدید هنری. در حقیقت دوران رنسانس هسته اصلی هنر امروز است. رنسانس 300 سال به طول انجامید و در این مدت تکنیکهای بسیاری ظهور کردند. این تکنیکهای جدید و انقلابی مانند زمانی که برای اولین بار در نقاشی از پرسپکتیو استفاده شد و همچنین کشف رنگهای جدید (به عنوان مثال آبی لاجوردی) هنر را تماما به مرحله جدیدی برد.
امروز استفاده از پرسپکتیو و دیگر تکنیکها به نحوی در ذهن همگان رخنه کرده است که نمیتوان اثر هنری را بدون آنها تصور کرد. نمیتوان تمام تکنیکهای نقاشی رنسانس را برشمرد. در اینجا چهار تکنیک مشهور برای نقاشی در این دوران را به شما معرفی میکنیم. پس از پرسپکتیو، این چهار روش اصلیترین تکنیکهای نقاشی رنسانس محسوب میشوند. تکنیکهای زیر را متعارفترین تکنیکهای نقاشی رنسانس نامگذاری میکنیم.
1. دوداندود (Sfumato)؛
2. وحدت (Unione)؛
3. رنگینکمانی (Cangiante)؛
4. کیاروسکورو (Chiaroscuro)
نمایشگاه هنر ایران: این تکنیکهای نقاشی رنسانس به دلیل نقشی که در پیشرفت هنر داشتهاند بسیار حائز اهمیت هستند.
1. دوداندود (Sfumato)
برای افراد حرفهای در هنر دوداندود یا اسفوماتو کلمه جدیدی نیست. دوداندود یک تکنیک شناخته شده در استفاده از رنگ برای محو کردن خطوط و داشتن یک نقاشی هموار و یکدست است. بنابراین در نقاشی هیچ خط پررنگی باقی نمیماند و یک اثر محو از لبههای خلق میشود. این تکنیک توسط لئوناردو داوینچی استفاده میشد.
این تکنیک تحول بزرگی بود و اولین بار توسط کاراواجو هنرمند قرن هفدهم به کار گرفته شد. رنگهای روشن با استفاده از ترکیب رنگدانههای تیره و یا سفید ملایم میشوند. به همین دلیل است که نقاشی که با این تکنیک کشیده شده است دارای یک هماهنگی باظرافت در تمام نقاشی است. هیچ بخشی از نقاشی در نگاه اول برجستهتر از دیگر نقاط به چشم نمیخورد زیرا هیچ نقطه درخشان و جلب توجه کنندهای در نقاشی وجود ندارد.
لئوناردو داوینچی در خصوص تکنیک دوداندود میگوید این تکنیک خطوط پررنگ را محو میکند درست مانند اثر دود در هوا. شما نمیتوانید یک خط واضح از دود در فضای باز مشاهده کنید. این تکنیک به نام «دود لئوناردو» نیز شناخته میشود.
همین نظریه دود یکی از دلایل جذابیت یکی از بحث برانگیزترین و رمزآلودترین آثار دنیای هنر، لبخند مونالیزا است. این تکنیک برای توصیف و به تصویر کشیدن مونالیزا به کار رفته است و به این دلیل که لبهای او هیچ خط مشخصی ندارد ذهن انسان در اینکه آیا او لبخند میزند یا خیر گیج میشود. این رازی است که پشت لبخند مرموز مونالیزا نهفته است.
2. وحدت (Unione)
نمایشگاه هنر ایران: این تکنیک بسیار به دوداندود شبیه است. این تکنیک روی تغییر ملایم رنگها بدون اثری از خطوط تاکید دارد. اما تفاوت آن با تکنیک دوداندود در تفاوت شدت رنگها است.
در حالی که در تکنیک دوداندود تمرکز بر از بین بردن خطوط با رنگ تیره و یا روشن است به نحوی که نقاشی شدت رنگ خود را از دست بدهد، در تکنیک وحدت حفظ شدت رنگ بسیار اهمیت دارد. در این تکنیک رنگهای چشم نواز و زنده در نقاشی حفظ میشود و این تنها تفاوت بارز تکنیک دوداندود و وحدت است.
نقاشی که مشاهده میکنید اثر هنری خاصی از رافائل است که به تعبیری پیشرویی متخصص در این تکنیک محسوب میشود. همان طور که میبینید بر خلاف تکنیک دوداندود، این نقاشی شامل رنگهای روشن و پررنگ بسیاری است.
3. رنگینکمانی (Cangiante)
تکنیک رنگینکمانی نیز بر تغییر از رنگی به رنگ دیگر متمرکز است. اما در اینجا رنگهایی که استفاده میشود بیشتر از شدت رنگ اهمیت دارد.
در تکنیکهای دوداندود و وحدت وزن نقاشی روی رنگها است. در تکنیک رنگینکمانی همه چیز به جایگزینی یک رنگ با رنگ دیگر مربوط است. به عنوان مثال اگر شما از رنگ تیرهای مانند قرمز، قهوهای یا ارغوانی یا هر رنگی که به جای رنگ سیاه، استفاده کرده باشید، از تکنیک رنگینکمانی استفاده کردهاید.
این تکنیک به نقاش آزادی انتخاب میدهد. شما میتوانید از هر رنگی که دلخواهتان است استفاده کنید و اهمیتی ندارد در دنیای واقعی به چه شکلی است. فقط مهم است که استفاده درستی از رنگها داشته باشید، نتیجه نهایی بدون شک عالی خواهد بود.
تصویری که مشاهده میکنید نقاشی «مریم مقدس به همراه رسولان و دیگر قدیسین» اثر فرا آنجلیکو است و به درستی استفاده از این تکنیک را نشان میدهد.
تمامیشخصیتها در این نقاشی سایهای در پشت سر دارند که امری طبیعی است. اما چیزی که غیرمعمول است رنگ سایههاست. برخی از افراد در این نقاشی سایههایی با رنگ غیرطبیعی دارند. برای مثال هشت نفری که در سمت راست و بالای نقاشی هستند سایه آبی دارند. نقاش در این قسمت از آزادی خود استفاده کرده است. این کار بیشتر برای ایجاد زیبایی است تا به تصویر کشیدن جزییات واقعی. امروزه هنوز در هنر مدرن و برخی فیلمهای انیمیشن از این تکنیک استفاده میشود.
این تکنیک به اندازه میکلآنژ قدیمی است و این هنرمند یکی از اصلیترین متخصصان تکنیک رنگینکمانی است.
4. کیاروسکورو یا سایه روشن (Chiaroscuro)
نمایشگاه هنر ایران: کسانی که با تکنیک دوداندود آشنایی دارند به احتمال زیاد نام تکنیک کیاروسکورو را نیز شنیدهاند و با آن آشنا هستند. تکنیک کیاروسکورو به بازی با سایه روشنها مربوط است. این تکنیک نمایش شدیدی از بخشهای سایه و روشن است.
در اینجا نمونه خوبی را میبینید.
تکنیکهای نقاشی رنسانس
در نقاشی کیاروسکورو معمولا تنها یک منبع نور وجود دارد که به ایجاد تعادل بین تیره و روشنی در تصویر کمک میکند. بخشهای تیره نقاشی معمولا به رنگ سیاه نمایش داده میشوند و این در حالی است که بخشهای روشن، به شدت روشن هستند.
بنابراین در این چارچوب شامل بخشهای تاریک و روشن، چشم بیننده ناخودآگاه روی قسمتهای روشن متمرکز میشود و این دقیقا همان هدف نقاش است. نقاش میخواهد تنها روی اتفاقات درون تصویر متمرکز باشد. در تصویر بالا تمام توجه بیننده به بچهها و بزرگسالان که در حال انجام کاری روی منظومه شمسی هستند، معطوف میشود. حواس بیننده با هیچ وسیله زینتی در زمینه، عناصر و شخصیتهای غیرضروری و یا هر شئ دیگری در نقاشی پرت نمیشود.
تکنیک کیاروسکورو توسط نقاش زمان رنسانس کاراواجو بسیار مورد استفاده قرار میگرفت. در حقیقت او تخصص زیادی در استفاده از این تکنیک داشت به حدی که استایل او در استفاده از کیاروسکورو نام مخصوص به خود را دارد: تنبریسم (Tenebrism)
آنچه در این مطلب خواندید اصلیترین شکلهای متعارف و مرسوم نقاشی در دوره رنسانس بود. این تکنیکهای نقاشی رنسانس هر یک توسط یکی از نقاشان معروف آن دوران مورد استفاده قرار گرفته و پرورش یافته است. به همین دلیل است که از دیگر تکنیکهای این زمان بیشتر اهمیت دارند.