نمایشگاه هنر ایران: نگارگری هنری برای نمایش باورهاست
نگارگری یا مینیاتور، هنر ایرانی اصیل که رابطه عمیق با فرهنگ و باورهای مردم ایران زمین دارد، پیوندی میان تفکر و احساس است که باید عمیقا آن را درک کرد تا به شگفتیهایش پی برد. الگوهای مینیاتور نمایانگر باورها، جهانبینی و سبک زندگی به روشی تصویری است که با تاثیر هنر اسلامی شخصیت جدیدی پیدا کرده است. هنر نگارگری از مفاهیمی مانند تعالی روح، رسیدن به عالم معنا، هنر قدسی و دیگر مفاهیم مشابه نشات گرفته است که در آن علاوه بر صورتهای ظاهری و مادی باید عالم معنوی و روحانی پنهان در پشت آن را نیز درک کرد. در این هنر عالمی برتر از عالم مادی زمین در ذهن هنرمند نقش میبندد؛ در نگارگری اسلامی، نگارگر آنچه را که در پرده خیال دیده به تصویر میکشد و در این راه با چنگ انداختن به ریسمان الهی و بهرهگیری از تعالیم اسلامی اثری ایرانی-اسلامی خلق میکند.
نگار در ادبیات عرفانی
نگار در ادبیات عرفانی و عاشقانه معانی متفاوت و زیادی دارد و در هنر نگارگری، خداوند، نگار حقیقی است، همه نگاهها به اوست و او نیز در صورتهای مختلف به جلوهگری می پردازد. با این تعریف، نگارگر، تصویرکننده جلوه حق است و گاهی به مقامی میرسد که از حق چهرهگشایی میکند. نگارگر مفاهیم درونی و عمیق و آنچه در ظاهر و باطن طبیعت است را در اندازه کوچکتر و در قالب شکل، رنگ و فضا با ذهن خلاق خود به معرض نمایش میگذارد. نگارگری مفهوم عام دارد و شامل روشها و سبکهای گوناگون نقاشی ایرانی چه در کتاب و نسخههای خطی (تذهیب، تشعیر، حاشیه سازی، جدولکشی، گل و مرغ) و چه بر دیوار بناها است. نگارگری، تذهیب، تشعیر و نقش و رنگشان احتیاج به هیچ نوع تفسیر و ترجمهای ندارند؛ آنها را به سادگی میتوان درک کرد.
نمایشگاه هنر ایران: آیا شما نیز تا به حال محسور یکی از نقاشیهای نگارگری ایرانی شدهاید؟ تقریباً همهٔ ما در زندگیمان با یکی از این آثار مواجه شدهایم. خواه روی جعبهٔ خاتمکاری خانهٔ مادربزرگمان یا در موزههایی که آثار نگارگری استاد کمالالملک را به نمایش میگذارند.
نگارگری ایرانی چیست؟ و چه ویژگیهایی دارد؟
نگارگری هنر «نگاریدن» و نقش زدنهای بسیار دقیق و زیبا بر سطح بوم یا اشیاء کاربردی است. در این گونه از نقاشی هنرمند به دور از واقعگرایی مرسوم میکوشد تا جهانی که خود میبیند و حس میکند را به تصویر بکشد، نه آن تصور رئالیستی یا واقعیای که از منظرههای اطراف خود داریم.
اگر بخواهیم کمی دقیقتر به ابعاد این نوع نقاشی بپردازیم، باید به سراغ ابزار مقایسه برویم. در نقاشیهای واقعگرا هنرمند میکوشد عیناً آنچه را بیرون از خود میبیند را مانند یک دوربین عکاسی بر صفحهٔ بوم خود منعکس کند. از این رو قوانین پرسپکتیو ( عمق منظره) به خوبی در آن رعایت میشود. برای مثال درختانی که دورتر هستند، کوچکتر به نظر میآیند. اما در هنر نگارگری ایرانی هنرمند خلاق به تخطی از این قوانین میپردازد و قوانین « دوری و نزدیکی» را بر هم میزند.
به علاوه در این هنر، دورگیری یا قلمگیریهای بسیار قدرتمند حضور دارند. یعنی نقاش نمیکوشد تا با تکنیک سایه روشن « توهمی از واقعیت و بُعد» را القا کند. مضامین مورد استفاده در این هنر نیز بسیار با فرهنگ ایرانی نزدیکی دارند. تصویرگری مجالس بزم و رزم در کتب معروف ایرانی، نمونهای بسیار خوب از استفاده از نقوش ایرانی در این هنر است.
نمایشگاه هنر ایران: خطوط مورد استفاده در نگارگری ایرانی بیشتر حالاتی از انحنا را دارند. البته در ادامه و هنگامی که از مکاتب مختلف این هنر در ایران صحبت کردیم، بیشتر به تفاوتهای استفاده از خط در دورههای گوناگون میپردازیم. به علاوه در این هنر از رنگهای درخشان استفاده میشود و فضا حالتی نورانی و قدسی دارد. نگارگر ایرانی میکوشد از بهترین زاویه اشیاء را نمایش دهد و نوعی تصور ایدهآلیستی از اشیاء و محیط را القا کند.
واژه شناسی نگار گری از زبان ویکی پدیا
واژه نگارگری، برابر با نگاریدن، کشیدن نقش، نقاشی و صورتگری آمدهاست. واژه نگارگری ایرانی به چند شیوه نقاشی ایران در دورههای گوناگون تاریخی گفته میشود که میتواند وابسته به یک کار هنری بزرگتر مانند کتاب، چیزهای کاربردی و آرایشی و با چندین شیوه مانند گل و مرغ، تذهیب، تشعیر انجام شود و یا اینکه همچون کاری جداگانه مانند یک پرده، بوم، مرقع و یا نقاشی دیواری انجام گیرد. .از دید واژگانی، مینیاتور واژهای فرانسوی است که به هنرهای دستی ظریف و کوچک اندازه در قرون وسطی گفته میشد. در اصل کلمه مینیاتور از کلمه لاتین miniare که نوعی رنگدانه است گرفته شده است و بدین ترتیب مینیاتور به معنای “نوشتن در مینیوم” است بر این اساس در قرون وسطی خطاطی که از این اکسید استفاده می کرد به لاتین مینیاتور نامیده می شد. (مینیوم یک اکسید سرب است که بهعنوان رنگدانه قرمز سرخرنگ برای ردیابی حروف روی نسخه ها استفاده میشده است. ).
مینیاتور یا نگارگری ؟
گفتن واژه مینیاتور به نگارگریهای کهن ایرانی نارسا و گمراه کننده است..واژه مینیاتور کوتاه شده واژه فرانسوی مینیموم ناتورال و برابر با جهان کوچک است و در واژه برابر با کوچکتر نشان دادن است. این واژه در آغاز سده گذشته در فرهنگ مطالعاتی هنر ایران راه یافت و سپس به گونه همگانی کاربرد پیدا کرد. واژه مینیاتور تنها به نگارگری ایرانی گفته نمیشود بلکه هر اثر ریز نقش و ظریف هنری که این ویژگیها را داراست به همین نام خواندهمیشود. نگارگریهای ایرانی را، چه کهن چه نو، که از شیوه و روش اروپایی پیروی نکرده و دارای ویژگیهای نقاشی کهن و جداگانه ای هست، مینیاتور نامیدهاند درواقع این واژه یک لغزش فراگیر پرکاربرد شدهاست که واژه شایسته این زمینه را باید نگارگری نام گذاشت و گفت: هرچند که نگارگریهای ایرانی از لحاظ اندازه و ریزنقشی با مینیاتورهای قرون وسطی شباهت دارد اما این دو از لحاظ معنا و حتی کیفیت بصری قرابتی با یکدیگر ندارند.
دیگر ویژگیهای هنر نگارگری ایرانی
الفت با عرفان و حکمت ایرانی
انتخاب موضوعات از حماسهها و داستانهای غنایی فرهنگ ملی
نمادگرایی و استفاده از نقوش ایرانی تمثیلی
فضا سازی معنوی
تصویرگری پیکرهٔ انسان از رو به رو و حیوانات از نیمرخ
حضور انسان و بررسی تاثیر او بر محیط پیرامونش
نمایشگاه هنر ایران: قرنها مینیاتورها (نقاشیهای کوچک) در ایران از یک روند و چارچوب کلی پیروی میکردند و بر اساس قوانین کلی که نقاشهای هر منطقه در آن رعایت میکردند، به مکتبهای آن منطقه معروف میشدند، به طور مثال میتوان به آثار مکتب هرات، بغداد، شیراز، خراسان، اصفهان، قزوین، بهبهان، تبریز و غیره اشاره کرد.
نخستین تصاویر به دست آمده از این نوع نقاشی برگهایی از کتاب ارژنگ است که توسط مانی تصویرگری شده، که با یک روند آرام و تنها تفاوتهایی در اجرا، تا زمان کمالالدین بهزاد ادامه یافته است. البته برای اهل فن، تفاوتها، قابل شناسایی و آشکار است اما برای مخاطبان عام این نوع نقاشیها، تنها در موضوعاتش، چون حماسی بودن، درباری بودن، تغزلی بودن یا مذهبی بودن با یکدیگر فرق دارند.
کمالالدین بهزاد | نگارگری
بی شک کمالالدین بهزاد از هنرمندان جسور در زمان خود بود. وی حدود 1455م در هرات به دنیا آمد.
بهزاد در کودکی زیر نظر میرک نقاش تربیت یافت و توانست نقاش کتابخانه سلطان حسین بایقرا شود. پس از فتح هرات توسط شاه اسماعیل صفوی، بهزاد به تبریز منتقل شد و در دربار صفوی مشغول به کار شد. آنچه بهزاد در آثارش به آن توجه کرد و تا پیش از او در نقاشیهای ایرانی دیده نمیشد، پرداختن به موضوعات مردم کوچه و بازار بود که معروفترین آنها، نگاره «ساختن قصر خورنق» است. بهزاد در این اثر دست به اقدام دیگری زد که ادامه راه وی را در آثار هنرمندانی چون رضا عباسی میتوان دید. این اقدام، دقت در به تصویر کشیدن حرکات بدن و تناسبات بود، آنچه که تا پیش از وی در مینیاتورها دیده نمیشد. در آثار وی تلاش برای استفاده از پرسپکتیو و سایه روشن، البته به شکلی محدود و نامحسوس دیده میشود که در مجموع میتوان حرکت به سوی واقع بینی (رئالیستی) را دید.
مهمترین اتفاق در این زمان تاریخی، آن طرف مرزها، در ایتالیا به وقوع پیوسته و آن اینکه رنسانس در اروپا متولد شده است، اروپا تصویرسازیهای قرون وسطی را پشت سر گذاشته و وارد فضای نقاشیهای دیواری و تختهای در ابعاد بزرگ میشود. بنابراین با حضور کمالالدین بهزاد در دو دربار تیموریان (مکتب هرات) و صفویان (مکتب تبریز)، میتوان تغییر تصویرگریهای پیش از وی و پس از وی و شکلگیری نگارگری جدید در ایران را از مینیاتورهای قبلی دید که به مکتب بهزاد معروف شد.
نمایشگاه هنر ایران: وی در سال 1535م. در هرات از دنیا رفت و در جوار زیارتگاه سید عبدالله مختار به خاک سپرده شد.
پس از بهزاد، رضا عباسی ساختارشکنترین هنرمند دوره خود شد، وی تمام سنتهای پیشین رایج در مکاتب تبریز و هرات را شکست و آثاری پدید آورد که بعدها پیروان خود را پیدا کرد که به مکتب «رضا عباسی» معروف شد. بزرگترین اقدام عباسی در نقاشی استفاده از تک فیگورها در صفحه کاغذ بود که تا پیش از آن به ندرت به این موضوع پرداخته میشد. با توجه به اینکه در قرن 11 هجری قمری اروپاییان در ایران رفت و آمد داشته و آثار غربی وارد کشور شده بود، رضا عباسی درگیر سایهپردازی و پرسپکتیو غربی در نگارههای خود نشد، بلکه با استفاده از قلم، خطوط را با ضخامتهای مختلف میکشید. وی در آثارش به طبیعت توجه کامل نشان میدهد. در آثار رضا عباسی کمتر با تعدد فیگورها رو به رو هستیم و حالات عاطفی اشخاص در نگاره هایش نکته قابل تأملی است. وی در 1044 هجری قمری (1635م. ) از دنیا رفت. پس از عباسی، افضل الحسینی، محمد قاسم، یوسف و محمد علی سبک وی را دنبال کردند.
محمد زمان بن حاجی یوسف قمی
در ادامه تغییر مینیاتور ایرانی به نگارگری مدرن،محمد زمان بن حاجی یوسف قمی نیز یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان بوده است. وی در سالهای ۱۶۵۰ تا ۱۶۹۴ یا تا ۱۷۰۱ میلادی فعال بوده است. محمد زمان به دلیل کپیهای آزادانه از نقاشیهای غربی، نقش بسزایی در ترویج فرنگیسازی نگارگری ایرانی داشته، یعنی استفاده از پرسپکتیو و سایهپردازی در آثار، به گفته پژوهشگران، وی نخستین نقاش ایرانی است که از رنگ روغن روی بوم استفاده میکرد.
در قرن 12 هجری، روند فرنگیسازی در نقاشی ایرانی به کندی پیش میرفت، اما از کیفیت نگارهها نیز کاسته شده بود. در دربار، شیوه مینیاتورها با تغییراتی جزئی، حفظ شده بود و در بازار، تک چهرههای زنان، زوجهای دلداده، مجالسی از منظومههای عاشقانه و روایات مسیحی طرفداران خود را پیدا کرده بود. در دوره حکومت زندیه نقاشی ایرانی به سمت فضایی که امروزه نقاشی قاجار مینامیم پیش رفت. زنان چاق با چهره گرد و چشمان درشت، مردان با چهره گرد و بدون ریش و موی تنک، زنان با پیراهن نازک، شلوار گشاد و نیمتنه بلند و پر دکمه و مردان با جبهای چسبان بر تن و شالی بر کمر و عمامه بلند یا کلاه پوستی یا سر پوشی شبیه کلاهک زنان بر سر از ویژگیهای بارز این دوره است.
اما جالبترین اتفاق در فضای نگارگری ایرانی، شکلگیری نقاشی زیرلاکی (نقاشی آبرنگ روی لایههای به هم چسب خورده کاغذ، تخته یا خمیر کاغذ و پوشش یافته با لایههای پیاپی جلای شفاف) است. تزئین اشیایی چون قلمدان، قاب آینه، جلد کتاب، صندوقچه جواهر و سینی نیز بسیار باب شده بود.
نمایشگاه هنر ایران: در زمان قاجار آنچه به عنوان نقاشی ایرانی میشناختیم کمتر به چشم میخورد. ترکیب فضای سنتی با غربی، مکتب نقاشی قاجار را به وجود آورد. دیوارنگاری در این دوره شروع شده و تغییر ابعاد در آثار دیده میشود. زمانی پیش از این نقاشیها بر صفحات کاغذ به منظور تصویرگری کتاب کشیده میشد، اما در این دوره با ابعاد بزرگ آثار رو به رو هستیم. نقاشیها روی پردههای بزرگ و نقش بر دیوارها نصب میشد. نقاشی روی بوم، مد و طرفداران پرتره، زیاد میشود. گل و مرغسازی نیز در این دوره رایج شده است که ریشههای آن به دوره سلجوقی و صفویه میرسد. البته گل و مرغ در دو قرن اخیر یکی از شاخههای نگارگری ایرانی به حساب میآید.
پیش از این در نگارههای ایرانی، عالم بالا و درونی، بیزمانی، رنگهای تخت، ترکیب بندیهای دایرهای و حلزونی و غیره (در کل فضای معنوی) مطرح بود. اما نقاشیهای دوره قاجار به محیط بیرونی، ترکیب بندیهای رنسانسی، پرسپکتیو، سایه روشن و غیره (نقاشیهای مادی) میپرداخت. البته یکی از مهمترین مواردی که بر نگارگری سنتی ایران تأثیر گذاشت و باعث تغییر کلی آن شد، ورود دوربین عکاسی به ایران در زمان ناصرالدین شاه قاجار بود. صنعت چاپ نیز رواج یافت و تصویرگری کتاب دوباره رونق گرفت. چاپ سنگی نیز حرفی برای گفتن پیدا کرده بود.
در این دوره نقاشانی چون ابوالحسن خان غفاری معروف به صنیع الملک، محمد غفاری معروف به کمال الملک و محمود خان ملک الشعرا (صبا) فعالیت میکردند.
صنیع الملک تصویرگری کتاب هزار و یک شب را به شیوه چاپ سنگی اجرا کرد. کمال الملک شیوه کلاسیک غربی را وارد نقاشی ایران کرد. صبا، نقاشی مردمی و لطیف بود که بین فضای سنتی قاجاری و کلاسیک کمال الملکی اثر خلق میکرد. همچنین شمایل کشی از امامان و ائمه رایج شد که حاصل آن نقاشی پشت شیشهای و مکتب قهوه خانهای بود و امروزه به سقاخانه معروف است. چهره نگاری و پرداختن به جزئیات و توصیف شخصیت، در درجه اول اهمیت قرار داشت.
اما آنچه به عنوان نگارگری جدید میشناسیم با هادی تجویدی رقم خورد. وی در سال 1272 هـ . ش. در اصفهان به دنیا آمد، با پایهگذاری «مکتب مینیاتور تهران» حلقه اتصالی میان هنر نگارگری سنتی با نسل امروز ایجاد کرد. وی علاوه بر اینکه نگارگری را از حاج میرزا امامی آموزش دید، شیوه کلاسیک غربی را نزد کمال الملک یاد گرفت. تجویدی بیشتر موضوعات ملی را نقاشی میکرد. در طبیعتسازی با آبرنگ به مقام استادی رسید. وی نخستین معلم مینیاتور به سبک جدید در مدرسه صنایع قدیمه «هنرستان عالی و هنرهای ایران» بود. تجویدی با اضافه کردن سایه روشن به چهره تصاویرش و استفاده از پرسپکتیو سبب تحول در نگارگری شد. وی در نقاشی هایش چهرهها را کاملاً امروزی کرد، برای همین در نگارههای تجویدی، چهرههای تکراری دیده نمیشود. در اروپا آثارش با نام هادی معروف است. تجویدی در سال 1318 هـ . ش. از دنیا رفت.
نمایشگاه هنر ایران: حسین بهزاد نیز در ایرانی کردن نگارگری بسیار تلاش کرد. به سال 1273 هـ . ش به دنیا آمد. وی نگارگری را به اوج خود رساند. شیوه رایج تصاویر مغولی در مینیاتورهای ایرانی را که همه به یکدیگر شبیه بودند به کلی تغییر داد و شکلهای ایرانی را وارد آثارش کرد.
وی از ریزه کاریها در مینیاتورهای پیشین پرهیز کرد و حالات و روحیات را در نقاشی هایش به تصویر کشید. از سایهروشن در نگارگری استفاده کرد. ابعاد کوچک مینیاتورها را شکست و نگارگری در ابعاد بزرگ را ارائه داد. بهزاد نگارگری را به مسیر خود بازگرداند و تأثیرات آثار روسی و فرنگی را از نقاشی ایرانی پاک کرد. وی در سفر به پاریس، آثار مینیاتور ایرانی در موزه لوور را بررسی کرده است. بهزاد در مورد جستوجو در نقاشیهای ایرانی و خارجی گفته بود: «مطالعه من در سبکهای مختلف نقاشی ایرانی و خارجی بدین منظور بود که سبکی به وجود بیاورم که ایرانی باشد و ضمناً با هنر امروز تطبیق کند. شیوه نقاشی مینیاتور که بهصورت تقلید غلط و ناپسندی درآمده بود رفته رفته از بین میرفت، من کوشش داشتم سبکی به وجود آورم تا این هنر ملی فراموش نشود. »
وی در ابن بابویه شهر ری به خاک سپرده شد.
محمود فرشچیان دیگر نقاشی است که بر فضای نقاشی ایرانی، تأثیری عمیق گذاشت، وی سال 1308 هـ . ش. در اصفهان به دنیا آمد. زیر نظر حاج میرزا آقا امامی آموزش دید. به اروپا رفت و آثار غربی را مطالعه کرد. سبک خودش را با پایبندی به فضای کلاسیک و استفاده از تکنیک روز، پایهگذاری کرد. آثارش ترکیبی از سنت و مدرنیسم است و نقش مهمی در معرفی نگارگری ایران به دنیا داشته است.
مهمترین ویژگی آثار فرشچیان، قدرت قلم و استواری خطوط قلمگیری در آثارش است که باعث شهرت وی شده، در آثار وی خطوط منحنی و دوار بیشتر به چشم میخورد، زیرا خود فرشچیان در این مورد میگوید: «تمام هستی در حال حرکت بر سیری دایره وار است. در خط راست صراحتی را میبینم که در زندگی روزمره ما چنین صراحتی نیست، صراحتی که اگر بود دیگر شر پیدا نمیشد و سراسر زندگی خوبی میشد.»
فرشچیان و نگارگری
فرشچیان برگ جدیدی را در نگارگری ایران ورق زد. آثار وی با فضای کاملاً متفاوتتر از آنچه پیش از این در مینیاتورهای دوره ایلخانیان، تیموریان و صفویان وجود داشته، خلق شدهاند. درحال حاضر فرشچیان ساکن امریکا است و در سال چند باری به ایران سفر میکند.
نمایشگاه هنر ایران: حال در سال 1393 هـ . ش. وضعیت نگارگری در میان هنرمندان نسل سوم و چهارم هنر مدرن، آن شکلی را که در نزد استادان معاصر چون فرشچیان، مجید مهرگان و غیره دارد، ندارد. هنرمندان جوان و آوانگارد، این روزها از مینیاتورها و نگارههای ایرانی در فضایی پستمدرن استفاده میکنند. آنها نگارگریها را به شکلی کاملاً تلفیقی با سبکهای نئواکسپرسیونیسم و پاپ آرت استفاده و تصاویری سوررئال از آن خلق میکنند که به «نوستالژیهای امروزی، یادی از دیروز» معروف شدهاند که بر دیوار گالریها نیز نقش بسته است. این فضا به سرعت در کشورهای حوزه خلیج فارس نیز محبوب شده و آثار این هنرمندان به نمایشگاههای خارجی نیزراه یافته است.
آنچه زمانی به عنوان نقاشی ایرانی از مانی به یادگار مانده و طی قرنها دستخوش فراز و نشیب و تجربه هنرمندان قرار گرفته، امروزه همچنان استوار جایگاه خود را با تغییراتی در شکل و فرم حفظ کرده است و به طور یقین نیز بیتأثیر در هنرهای تجسمی آینده این سرزمین نخواهد بود.