توصیف و شرح
دلا ای نازنین ارزشمندی
شنو از پیر عاقل، نیک پندی
وجود آدمی، از گِل سرشتند
برایش امتحان مشکل نوشتند
سر و دست و زبانِ باز دادند
دو چشم و یک دلِ پرناز دادند
دلی بیرنگ از جنس الماس
دلی آبی پر از عطر گل یاس
دلی پر شور و پر عشق و هیاهو
دلی سرکش برایت، همچو آهو
دلت از بهر عشقش آفریده
ز روحش بر دل و جانت دمیده
بگفتا دل بُوَد جای خدایت
از او شیطان ،نگرداند جدایت
بمان در عشق او عاشقترینش
بشو اهل تبارک، آفرینش
مبادا دل به غیر او ببندی
نشینی همچو مستان و بخندی
مبادا باشی از اهل جَهالت
که او، باشد سزاوار عبادت
به چشمت گو اَلا اِی چشم نادان
همانا تو دَری از بهر گلدان
به رویِ غیرِ او دیدن، حرام است
بدان تو ، حرف خوبان یک کلام است
که دلخوش باور است، عاشق شَوَد زود
لذا از مِهر حق ، فارغ شَوَد زود
که در یک دل، دو دل جایی ندارد
خدا عشق است و همتایی ندارد
همی وارد شَوَند در دل چه آسان
نگو خارج شَوَند از دل چ، بدین سان
که باید قلکِ دل را شکستن
به کوی عارفان عمری نشستن
که شاید بُگذَرد روزی از این کوی
بگرداند دلِ زارِ تو نیکوی
مَشو نومید که او حَبلُ المَتین است
ز بهر بندگانش او رحیم است
همی آید به بالین من و تو
نباشد او به آیین من و تو
بِنازم این خدا را بهترین است
به کوی عاشقی، عاشقترین است
که او چون بندگانش بیوفا نیست
پر از مهر است و عشق از او جدا نیست
به امّیدِ نگاهِ آتش افروز
که گرداند شبِ ظلمت، چو یک روز
زهرا-بانو
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.