نمایشگاه هنر ایران: همه چیز درباره کنتراست در نقاشی
کنتراست رنگ معیاری است برای تشخیص تفاوت موجود میان روشنترین سفید و تیرهترین سیاهی که در یک لحظه از جلوی چشمان ما میگذرد. هر چقدر کنتراست بالاتر باشد، صفحه نمایش توانایی نمایش تصاویر واضح تری را دارد. در حقیقت میتوان به آن به عنوان فیلتری نگاه کرد که توانایی جذب و انعکاس نور را افزایش داده، فشار زیادی به چشم وارد نمیکند و مبین میزان e-tone یا همان تفاوت میان تم سیاه و سفید است. به زبان سادهتر میتوان گفت که هر چقدر کنتراست رنگ بیشتر باشد، کیفیت تصویر نیز بالاتر میرود.
وظیفه اصلی کنتراست، ایجاد شفافیت و وضوح تصویر است. نمیدانم میدانید یا نه، که نمایشگرهای دو بعدی کنونی تمامی اجسام و اشیای سه بعدی را با کمک رنگها و سایهها خلق میکنند و هرچه توان تفکیکی بین رنگها و سایهها بیشتر باشد، وضوح تصویر نیز افزایش خواهد یافت. از این رو هر چه تقابل میان رنگها (کنتراست) بیشتر باشد، تفکیک بین اجسام مختلف و شبیه سازی سه بعدی محیط با کیفیت بالاتری امکان پذیر خواهد بود. به همین دلیل است که شرکتهای سازنده نمایشگر این همه درباره کنتراست بالای نمایشگرهای خود مانور تبلیغاتی میدهند.
نمایشگاه هنر ایران: زمانی که تصمیم به یادگیری نقاشی میگیرید یکی از مفاهیمی که آگاهی کافی و دانش خوب درباره آن به شما در یادگیری بهتر، کمک به سزایی میکند، کنتراست است. برای اینکه نقاشی خوبی بکشید باید ارزشِ تاریکی و روشنایی را به خوبی درک کنید.
اگر هیچ پیش زمینهای از نقاشی ندارید باید به خاطر بسپارید که برای کشیدن یک نقاشی تاثیرگذار، کنتراست شاهِ نقاشی شماست. برای نمایان کردن اثر خود از رنگهای روشن استفاده نکنید.
مداد در برابر نقاشی
وقتی یک کاغذ سفید و یک مداد تیره دارید کنتراست مفهومی قابل درک و کاملا طبیعی به نظر میرسد.
اگر همواره یک سطح یکسان از کنتراست را در نقاشی حرکت دهید در پایان یک نقاشی با بخشهای تیره سنگین خواهید داشت. توجه کنید که از تیرهترین رنگ به روشنترین درحرکت باشید تا رنگها را در نقاشی خود به خوبی نشان دهید.
این تفکر که اضافه کردن رنگ سیاه نقاشی را تیره و کدر میکند باور اشتباهی است. واقعیت این است که برای داشتن یک نقاشی زنده شما نیاز به اضافه کردن این رنگ دارید.
تنالیته میتواند فریبنده باشد
در نقاشی زیر که یک نقاشی رنگ و روغن ناتمام است و درک و تکنیک نقاش به خوبی مشخص است، استفاده از زمینه رنگی قابل ملاحظه است. نقاش با اضافه کردن تیرهترین رنگ تیره و روشنترین رنگ روشن به نقاشی یک مقیاس رنگی خوب برای کار کردن بر روی آن ایجاد کرده است.
در نسخه رنگی چشمان شما به سمت صورت جلب میشود و توجه به گردن به واسطه ترکیبی که ایجاد کرده خواهد بود. در نسخه سیاه و سفید چشمان شما به سمت تاریکی پشت رقاص جلب میشود. در نسخه رنگی به واسطه آنکه مغز ما در زمان دیدن تصویر «کورسایه» است دیگر به تاریکی توجهی نشان نمیدهد.
یک مبتدی معمولا نواحی تیره و تاریک را روشنتر رها میکند زیرا منطق مغز میگوید این خیلی تاریک است.
سه توده رنگی
بیشتر اجسام را میتوان به سه توده رنگی تقسیم کرد:
1) نورها
2) تیرگیهای میانی (halftones)
3) سایهها
یکی از اصول طراحی و نقاشی فراگیری تقسیمبندی اشیا به این سه ناحیه است. در آغاز یک نقاشی کار اصلی کشیدن یک تصویر کلی از مدل در سه حوزه ذکر شده، بدون ورود در جزییات است.
زمانی که چشمان شما در حالت نیمهباز باشد و با چشمانی جمع و باریک به سوژه خود نگاه میکنید، به راحتی سه ناحیه نور، تیرگیهای میانی و سایهها را تشخیص خواهید داد.
زمینه پررنگ (Toned Ground )
زمانی که زمینه پررنگ دارید به عنوان تنالیته میانی عمل میکند. سفید روشنترین نور و قهوهای سوخته (burnt umber) به عنوان تاریکی عمل میکند.
در نقاشیهای منظره و پرتره این موضوع به خوبی مشاهده میشود. زمینه پررنگ برای موفقیت در نقاشی بسیار مهم است.
قهوهای سوخته به عنوان تیرهترین تیره انتخاب خوبی است زیرا با قلم خود غلیظتر میکشید، رنگ سیاه همیشه شما را نجات میدهد.
از نقاشی خود عکس بگیرید
نمایشگاه هنر ایران: تشخیص تنالیه نقاشی در ابتدای کار سخت است، اما یک دوربین دیجیتال میتواند به شما در این زمینه کمک کند. اغلب در تنظیمات دوربینهای دیجیتال گزینه تنظیم تطبیق viewfinder به حالت سیاه و سفید وجود دارد. اگر این امکان در دوربین نبود، عکس را بر روی کامپیوتر تنظیم کنید:
1) یک عکس از نقاشی بگیرید (در حالیکه تنظیم دوربین در حالت سیاه و سفید باشد)؛
2) توجه کنید عکس از سوژه نقاشی دقیقا از همان نقطه دید که نقاشی کشیده شده است باشد؛
3) در دوربین بر روی دو تصویر در ویوفایندر flick انجام دهید، هر آنچه بیرون افتاد نیازمند توجه است.
این روش برای اصلاح اشتباهات نقاشی از روی مدل بسیار مناسب است.
روشهای سنتی
نقاشیهای سنتی از هر وسیلهای که به آنها در تبدیل نقاشی رنگی به سیاه سفید کمک میکرد، استفاده میکردند. مشهورترین آنها آینه کلود (Claude Mirror) است، که در قرن هفدهم توسط نقاش منظره کلود لورین به وجود آمد. شیشه کلود یک شیشه سیاه محدب است که از داخل آن انعکاس موضوع نقاشی و خود نقاشی قابل دیدن است. رنگ سیاه اثر دیگر رنگها را کمتر میکند و تمرکز بر روی نواحی سایه روشن قرار میگرفت.
در نقاشی رنگ روغن، کلمه «grisaille» به این معناست که کل نقاشی در سایههایی تیره کشیده شده است. این در نقاشی رنگ روغن معادل نقاشی تونال است. یک نقاشی تونال قوی تقریبا همیشه به یک نقاشی قوی تبدیل میشود.
به خاطر بسپارید که در نقاشی طراحی مهمترین اصل است. خود را با مخلوطی از رنگها سردرگم نکنید. یک روش فراگیری اصولی نقاشی استفاده تدریجی از رنگها است. بدین ترتیب قبل از آنکه بخواهید نگران مسئله تطابق رنگها باشید به آرامی با بوم نقاشی و رنگ ارتباط خوبی برقرار میکنید.
اگر مستقیما و از همان ابتدا وارد مخلوط کردن رنگها شوید به جای آنکه یک چشم هنرمند نقاش را پرورش دهید، بیشتر به فرآیند تطابق و ترکیب نمونه رنگها وابستگی پیدا میکنید.
در مطالب بعدی در هزار و یک بوم درباره عناصر تأثیرگذار بر نقاشی و روشهایی برای کشیدن نقاشیهای حرفهای و زیبا، بیشتر میخوانید.