نمایشگاه هنر ایران: پیشینه ی نقاشی در ایران قبل از اسلام
دیوارنگاره های غارها
قدیمی ترین آثار ،تصویری که در ایران یافته اند مربوط به غارهایی نظیر دوشه هومیان و میرملاس در منطقه ی کوهدشت لرستان است نقاشیهای اندکی بر ورودی و داخل این غارها باقی مانده است که باستان شناسان آنها را مربوط به اواخر دوره ی میان سنگی و اوایل دوره ی نوسنگی ؛ یعنی حدود ۶۸ هزار سال پیش دانسته اند. تصاویر مذکور صحنه هایی از رزم و شکار با تیر و کمان و حیواناتی چون ،اسب ،گوزن بزکوهی و سگ را نشان میدهند که به صورت تک رنگ در اندازه ای کوچک و به روشی ساده و با رنگهای قرمز اخرایی و سیاه و زرد بر دیواره های غارها ترسیم شده اند.
نقاشی روی سفال
همراه با اسکان گروه های انسانی در مناطق حاصل خیز و توسعه ی دامداری و کشاورزی تحولات نسبتاً سریعی در زندگی بشر اتفاق افتاد ؛ از جمله یکی از خلاقیتهای مهم بشر در هزاره ی پنجم قبل از میلاد (حدود ۶ هزار سال پیش) اختراع چرخ سفالگری بود که احتمالاً در در سرزمین عیلام روی داد. چرخ سفالگری تأثیری چشم گیر در کمیت و کیفیت تولید ظروف سفالین داشت. این اختراع جدید به زودی به دیگر نقاط متمدن آن روز راه یافت و مردمان را در تولید ظرفهای سفالین که کاربردی روزمره و همگانی داشت، مدد رساند. اگر چه مصالح، اندازه، رنگ و دیگر ویژگیهای سفالهای باستانی هر یک میتواند آگاهیهایی را درباره ی زندگی و اهداف سازندگان آنها در اختیار ما قرار دهند ولی مهمترین ارزشهای هنری سفالهای مذکور به واسطه ی نقاشی های روی آنهاست. این ظروف، که به فراوانی از مناطق باستانی به دست می آیند، اغلب بر نمای بیرونی خود نقوشی دارند که با مطالعه ی آنها میتوان بر بسیاری از خصوصیات زندگی و آمال و آرزوهای سازندگان آن پی برد.
سفالگران به تدریج در ایجاد تقسیمات تصویری و ساده کردن شکلها و نقوش روی ظروف مهارتی چشم گیر پیدا می کردند. نقوش روی سفالها را میتوان تداوم شیوه ی نقاشی غارهای باستانی لرستان شمرد که صورتی ظریفتر و منظم تر پیدا کرده است. نقوش سفالها اغلب نمادین است. البته بعضی هم جنبه ی تزیینی دارند. نقاش سفالگر عوامل تصویری خویش را از پیرامون خود می گرفته و به آنها مفاهیمی معنوی و تمثیلی می بخشیده است. او در واقع توسط این علائم و تصاویر، باورها، نیازها و آرزوهای خویش را بر سفال مینگاشته است این که بسیاری از سفالهای باستانی از مقابر به دست می آیند نشان دهنده ی کاربرد آیینی این ظرفها و ارزشهای اعتقادی و نمادین نقوش روی آنهاست.
بر روی این سفالها، حیواناتی نظیر قوچ، بز، گوزن و برخی پرندگان و موجودات افسانه ای در شکلها و حالاتی ساده و بعضاً اغراق آمیز به تصویر درآمده اند. همچنین ،کوه جویبار ،گیاهان خورشید زمین و … هر یک به شکلهایی ساده در نقاشی حضور یافته اند. هنرمند سفالگر به دنبال زبانی همگانی است. او همه چیز را ساده میکند و به علامت و نشانه تبدیل می سازد ؛ مثلاً اغلب مربع نشانه ی زمین دایره نشانه ی آسمان و مثلث نماد کوه است کار او شباهت بسیاری به نوشتن دارد او میخواهد پندارهای خود و جامعه ی خویش را تثبیت کند و با زبان ساده ی تصویر به دیگران انتقال دهد.
نقوش سفالها اغلب تک رنگ سیاه یا قهوه ای و گاه رنگ اخرایی بر روی زمینه ی روشن سفال است و به صورتی تخت و دو بعدی اجرا می.شود. بافت، حجم، عمق و دیگر عوامل واقع گرایانه نیز چندان مورد توجه سفالگر نقاش نیست. نقاشی روی سفال در محدوده ی زمانی هزاره ی پنجم تا هزاره ی اول قبل از میلاد از شاخص ترین تولیدات تصویری سرزمین ایران بوده است. طی این زمان طولانی تحول چندانی در نوع و مفاهیم نقاشیها روی نداده است. قراردادهای تصویری با مضمونهای معینی از دوره ای به دوره ای دیگر و از سرزمینی به سرزمین دیگر انتقال می یافت. از همین رو شباهتهای چشم گیری میان آثاری که از نقاط مختلف باستانی به دست آمده است، وجود دارد.
نقاشی دیواری در ایران باستان
غالباً از روزگار حاکمیت سلسله های ایرانی ،مادها هخامنشیان اشکانیان و ساسانیان با نام دوره ی ایران باستان یاد میکنند.
این دوران حدود ۱۳۰۰ سال به طول انجامیده است و با ظهور اسلام و گسترش آن در ایران به پایان می رسد. هنر نقاشی در ایران باستان به تدریج مسیر متفاوتی را نسبت به قبل از آن تجربه می کند. این بار به جای نقوش کوچک روی سفال، هنرمند نقاش تصاویری در اندازه های بزرگ بر دیوار ،بناها اعم از کاخها و یا معابد می آفریند. در نتیجه نقاشی تا حدودی از دسترس مردم دور میشود و با بیانی متفاوت و پیچیده در خدمت قدرتمندان و شکوه دربارها قرار می گیرد. اگرچه نقاشیهای دیواری نسبت به سفالهای منقوش اندک اند و لطمه های فراوانی دیده اند ولی همین ها شاخص ترین نوع نقاشی دیوارنگاری هستند که با معماری در تعادل بوده است.
طبق آثار به دست آمده به نظر میرسد در سراسر دوران ایران باستان ابزارها اندازه ها اهداف و شیوه های اجرای نقاشی ثابت مانده است. برای مثال استفاده از رنگ تخت همراه با خطوط کناره نما از ویژگیهای ثابت نقاشیهای دیواری تمامی سده های مذکور است که سنتی ایرانی به شمار میرود. همچنین نقاشان همواره تلخیص و ساده کردن نقوش را بر نشان دادن واقعیت ها ترجیح میدهند. البته در این دوران موضوع نقاشیها دچار دگرگونی هایی شده اند.
در نقاشیها حضور شاه و اعمال و رفتار او موضوعی محوری است و اهمیتی ویژه دارد حضور شاه در تصویر، علاوه بر این که حاکی از اقتدار زمینی ،اوست دارای مفهومی تمثیلی و برخاسته از این اعتقاد است که شاه قدرت خود را از ایزد یا خدا گرفته است. به همین جهت قراردادهای ویژه ای نیز در ترسیم اندام شاه و دیگر شخصیتها رعایت میشود ؛ از جمله محل استقرار اندازه، حالت و نوع پوشاک شاه و
تعداد رنگها در این تصاویر محدود است و چیدن رنگها بیشتر بر مبنای مفاهیم نمادین و یا تزیینی صورت می پذیرد تا واقعیت عینی و طبیعت پردازی ترکیب بندیها اغلب ساده است و سترگ نما و پیکرهای اصلی در اندازه ای بزرگ برزمینه ای با رنگهای تخت و ساده قرار میگیرد.
در بناهای ایران باستان، نقاش با آوردن نقوش تزیینی در زمینه یا حاشیه های تصاویر و یا در پوشاک افراد، فضایی شکوهمند پدید می آورد. این گرایش به تزیین کردن و آراستن صحنه ها که به گونه ای انتزاعی است بعدها در دنیای اسلامی بسیار کارساز واقع شد.
نمونه های نقاشی دیواری برجای مانده از دوره های مختلف ایران باستان اندک است این کمبود را تا حدی میتوان با مطالعه ی نقوش و تصاویر حجاریها گچ بری ها و یا ظروف سیمین و زرین قلمزنی شده ی برجای مانده از آن عهد جبران نمود. زیرا تردید نیست که ارتباطی تنگاتنگ میان نقوش مذکور با مضامین و شیوه ی اجرای نقاشیهای دیواری آن دوره وجود داشته است.
در منابع، به طور مشخص، به مواد و مصالح این نقاشیها اشاره نشده است ولی غالباً این گونه نقاشیها با تمپرا (TEMPRA) اجرا شده اند. اسلوبی قدیمی در نقاشی که در آن گرد رنگ را با زرده و سفیده ی تخم مرغ رقیق شده با آب مخلوط میکنند و بر روی زمینه به کار میبرند. به این ترتیب رنگهای کدر، پایدار و زود خشک شونده ای به دست می آید که پس از خشک شدن نمودی روشن تر پیدا می کنند.
نقاشی ایران در دوره ی اسلامی
پس از ظهور اسلام و فروپاشی حکومت ساسانی، ایران مدتها توسط سلسله های عرب نژاد اموی و سپس عباسی اداره می شد. چندی بعد حکومتهای ایرانی همچون سامانیان، آل بویه و غزنویان کوشیدند استقلال را به سرزمین ایران بازگردانند و هنر و فرهنگ ایرانی را که با اندیشه ی اسلامی آمیخته شده بود احیا کنند. اما سرانجام این سلسله ی سلجوقی بود که طی سده های پنجم و ششم هجری بر سراسر ایران حکم راند و هنرها، علوم و صنایع را به شکوفایی رساند.
سنتهای نقاشی عهد ساسانی با ورود به دوره ی اسلامی از میان نرفت بلکه به تدریج توسط حکومت های مسلمان جذب شد. از دیوارهای برخی بناهای اموی و عباسی در شام (سوریه) و سامرا (عراق) تصاویری به دست آمده که بیانگر تداوم روشهای ساسانی است. علاوه بر این برخی از سنتهای کتاب آرایی تصویر ۲۱ رقصندگان نقاشی دیواری، کاخ جوسق الخاقانی، سامرا، مانویان به دورههای اسلامی انتقال یافت. هنر دیوارنگاری در عهد اسلامی رونق و دوام چشم گیری نیافت و کم کم جای خود را در بناها به تزیینات گچ بری و خوش نویسی داد. برای مطالعه ی نقاشی عهد سلجوقی میتوان به نمونه ی تصاویر کتابهای مصور به جای مانده و سفالهای مینایی، لعاب دار منقوش و مزین به خوش نویسی مراجعه کرد.
نقاشی سلجوقی
الف) مصور سازی سابقه ی مصورسازی کتاب در ایران قطعاً به قبل از اسلام میرسد شاید بتوان مانویان را آغازگر این روش در نقاشی دانست. در دوره ی سامانی یا غزنوی نیز مصورسازی کتاب در دربارها مرسوم بوده ولی نمونه ای از آنها به دست ما نرسیده است.
قدیمی ترین کتابهای مصور ایرانی که در دست است به عهد سلجوقی مربوط می شود که اغلب مضمون علمی دارند. اگرچه از نام هنرمندان مکان و شرایط تولید این کتابها اطلاع چندانی نداریم ولی با مطالعه ی تصاویر آنها میتوان تداوم شیوه های تصویری ایران قبل از اسلام اعم از ساسانی و مانوی را ملاحظه کرد. نقاش عهد سلجوقی که شاید خوش نویسی کتاب را نیز به عهده داشته، پیوسته بخشی از صفحه ی کتاب را به صورت کادر برای تصویر در نظر می گرفتند و رویدادهای مهم داستان را در آن نقاشی میکرده است. صحنه ها در این تصاویر، اغلب خلوت و ترکیب بندی ها ساده و متقارن هستند و مشابهتهایی تصویری با حجاریهای دوره ی ساسانی دارند و رنگ آنها محدود و به صورت تخت همراه با خطوط کناره نما مورد استفاده قرار میگیرد. در بعضی از این تصاویر، برخی علائم و نمادهای باستانی هم چون بزرگ بودن و مرکزیت داشتن عناصر اصلی (مثلاً پیکر قهرمان یا شاه و استفاده از هاله ی دور سر دیده میشود.)
شاخص ترین کتاب مصوّر مربوط به دوره ی سلجوقی نسخه ای از ورقه و گلشاه است این کتاب در اوایل سده ی پنجم هـ.ق مصور شده است و بیش از ۷۰ تصویر دارد کتابهای مصوری نظیر سمک عیار عبدالله (ارجانی و خواص الاشجار زکریای رازی را نیز مربوط به دوره ی سلجوقی دانسته اند.)
ب) نقاشی روی سفال عامل رشد هنر سفالگری در سده های اولیه ی اسلامی را تحریم استفاده از فلزات گرانبها (طلا و نقره)
برای ساختن ظروف در دین اسلام و نیز رقابت با هنر چینی سازی کشور چین دانسته اند. با توسعه ی هنر سفالگری در تمدن اسلامی، به تدریج روشهای تولید پخت و لعاب کاری سفال بهبود یافت و به نقش و نگارها مزین گردید این نقش و نگارها معمولاً با نوشته هایی به خط کوفی یا نسخ همراه بود. به نظر میرسد سفالگران همچون کاتبان در آن عهد احتمالاً ،خود، کار خوش نویسی و نقاشی را عهده دار بوده اند. زیرا نزدیکیهای غیر قابل انکاری در تصاویر روی سفالها و تصویرهای کتابهای مذکور می توان مشاهده کرد، چه به لحاظ ارتباط نوشته و تصویر چه مقیاسها و اندازه ها و چه از نظر شیوه ی استفاده از عناصری هم چون خط و رنگ. از جمله در هر دو کتابها و سفالها رنگها تخت هستند و با خطوط کناره نما همراه .اند گفتنی است نمونه های فراوانی از سفالهای مصوّر عهد سلجوقی با کیفیتی مناسب بر جای مانده است. در آن دوره، ظرفها عمدتاً کاربردی بودند و جنبه ی عمومی داشتند و با تصاویری چون شاهزاده ی سوار بر اسب عشاق در کنار برکه ی ،آب پرندگان و حیوانات تمثیلی و یا با موضوعاتی برگرفته از داستانهای ادبی و عاشقانه که با نقوش تزیینی شامل انواع ساده ای از اسلیمیها و ختایی ها، آراسته می شدند.
مراکز اصلی تولید سفالهای مینایی در عهد سلجوقی شهرهای ،ری کاشان ساوه و نیشابور بود نقاشی بر روی سفال در عهد مذکور چنان جایگاهی یافته بود که برخی سفالگران نام خود را بر سفالها می نگاشتند در حالی که نقاشان کتاب فقط از حدود سده ی نهم هجری به بعد نام خود را در آثارشان ثبت می.کردند.
مکتب بغداد (عباسی): مکتب بغداد به مکتب عباسیان معروف است حکومت عباسیان از سده ی دوم تا اواسط سده ی هفتم هـ.ق در مرکزیت جهان اسلام قدرت را در اختیار داشتند. آنان دانشمندان و هنرمندان را در بغداد گردهم آوردند و آنان را به ترجمه ی متون علمی از دیگر فرهنگها ترغیب نمودند. مصوّر بودن اصل برخی نسخه ها که به عربی ترجمه میشد موجب شد تصاویر به کتابهای عهد عباسی راه یابد. شهرهایی هم چون ،بغداد سامرا و یا موصل مراکز فرهنگی عهد عباسیان محسوب میشدند و مصورسازی کتاب نیز در آنها رواج داشت. با این حال امروزه کتابهای اندکی آن هم مربوط به اواخر حکومت عباسیان در دسترس است و آثار قدیمی تر از میان رفته اند.
چون نقاشان دربار عباسی اغلب از دیگر سرزمینها آمده بودند به همین جهت سنتها و شیوه های مختلفی از جمله بیزانسی یا ایرانی را در نقاشیهای کتب عهد عباسی میتوان مشاهده کرد همین چند ملیتی بودن هنرمندان دوره ی عباسی موجب شده است که آثار این دوره را زیر عنوانی چون مکتب بین المللی عباسی قرار دهند. در این مکتب میل به واقع گرایی نسبی، بیشتر از سرزمین و سنتهای بیزانسی و مسیحی الگو برداری شده بود. اما گاهی اوقات نشانه هایی از پوشاک و موضوعات عربی همراه با ترکیب بندی های مرسوم در عهد ساسانی نیز در آثار این دوره به چشم می خورد.
از کتابهای مصور بازمانده از عصر عباسیان، التریاق دیسقوریدوس (سده ی ۷ هجری) و مقامات حریری اوایل سده ی هفتم هجری را میتوان نام برد.