تابلو نقاشی دیجیتال دلتنگی

تابلو نقاشی دیجیتال آرت با عنوان دلتنگی

ارام ارام قدم بر می داشتم بغضی ته گلویم گرفته بود می دانم برای چی این دلتنگی برای درب ان خانه بود اخه پناه اخر هفته های ما بود خاطرات بچگیم جا مانده بود توی ان خانه قدیمی ،وارد خانه شدم چراغ ها خاموش بود خبری از زمانی که زنگ خانه رابزنی تا زمانی که گل بوسه خداحافظی را بدهد نبود می دانم دلم تنگ می شود برای شمعدانی های رنگارنگش برای باغبان پیری که گوشه ای می نشست و گردو هایش را پوست می کند و اهسته هر دم پکی ارام به سیگارش می زد در ان خانه حوض کوچکی بود پر از ماهی های رنگارنگ دیگر نمی شد قایق بی خیالی ات را روی ان بیندازی و حرکت ارام اب را ببینی خانه قدیمی همان جایی بود که ناز و قهر کردنات را می کشند هر چقدر اتش را بسوزانی حق را به تو می دهند بشقاب خالی نشده پر می شود همان جایی بود که برای چند ساعت خودت باشی اسمان ابی تر را ببینی.